خلاصة:
باور به ظهور منجی موعود، یکی از کهنترین اندیشههای بشر بوده که در ادبیّات مجال بروز و ظهور یافته است و از آنجا که ادبیّات سرچشمه و آبشخور بینشهای دینی، عرفانی و فلسفی هر ملّتی است، از آن برای واکاوی مضامین فکری و باورهای یکقوم میتوان بهره برد. شاعران انقلاب اسلامی نیز مقولۀ انتظار موعود را در کانون توجّه خود قرار داده و ادبیّات مهدویت در آثارشان نقشی بهسزا دارد. هدف اصلی اینپژوهش بررسی مضمون انتظار و وظایف منتظران در زمان غیبت، در اشعار شاعران انقلابی است. از این رو بینش و دیدگاه این شاعران متعّهد دربارۀ این مقوله تبیین گردید. نکتۀ در خور توجه این است که اینشاعران به اقتضاء جهانبینی شیعی خود، با استفاده از خلاّقیّتهای ادبی خویش، به دفاع از عقاید شیعه پرداختهاند و از افکار و آراء آنان، به عنوان نمایندۀ مکتب موعودگرایانه، میتوان برای واکاوی افکار یک ملّت بهره برد.
Belief in the advent of the promised Savior has been one of the oldest human ideas it has appeared in literature and since literature, is the source and principle of the religious, mystical and philosophical insights of any nation, it can be used to analyze the intellectual themes and beliefs of a nation. The poets of the Islamic Revolution have also focused on the issue of the promised expectation and Mahdaviat literature has a significant role in their works. The main purpose of this research is to study the content of waiting and the duties of those waiting during the absence in the poems of revolutionary poets.Hence, the insights and views of these committed poeton this subject were explained. It is noteworthy that due to their Shiite worldview, these poets have used their literary creations to defend Shiite beliefs and their thoughts and opinions, as representatives of the Promised School, can be used to analyze the thoughts of a nation.
ملخص الجهاز:
میشناسم (محمودی، 1369: 55) سهیل محمودی با شناختی که از موعد دارد، میداند که تمام مشکلات و گرههای زندگی به دست او گشوده خواهد شد و با اعتقاد کامل میگوید که چشم به راه جمعۀ وعده داده شده است که او بیاید و شب انتظار را به روشنی ظهور تبدیل کند: دست تو باز میکند پنجرههای بسته را هم تو سلام میکنی رهگذران خسته را شب به سحر رساندهام، دیده به ره نشاندهام چشم به راه ماندهام، جمعۀ عهد بسته را (همان: 100) سپیده کاشانی شاعر دیگری است که پنهانبودن حجت خدا، مثل حضور و مشاهدۀ او برایش عینی و مسجل است و معتقد است زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نخواهد بود: در گریبانش سحر ز آن سوی شبها خواهد آمد آنفروغ عدل، آن قدیسِ تنها خواهد آمد مهدی موعود ما، آن قائم آل محمد پاسدار پرچم «فتحاً مبینا» خواهد آمد خواهد آمد تا ستاند دادِ مظلومان عالم منجی پردهنشین، از عرش اعلا خواهد آمد آن فروکوبندۀ طغیان هستیسوز انسان رهبر پنهان ما بس آشکارا خواهد آمد (کاشانی، 1373: 79) سلمان هراتی به بهرهمندی از نور وجود حضرت معترف است و امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف را نعمتی برای جهانیان میداند و میگوید: اگر او خودش را از ما دریغ کند به ظلمت گمراهی و سرگردانی دچارمی شویم: باور کنید اگر او یکروز/ خودش را از ما دریغ کند/ تاریک میشویم(هراتی، 1380: 118).