خلاصة:
معامله اعتباری به مثابه طریقی از خرید و فروش کالا و خدمات، که ثمن آن نقداً پرداخت نمیگردد؛ برای فروشنده مخاطرات عدیده ای به همراه دارد . خطر عدم پرداخت و ورشکستگی خریدار از اهم آنهاست که می تواند چرخه نقدینگی و حتی حیات فروشنده را به خطر بیاندازد. وزن این خطر بسته به میزان مراودات و حجم سرمایه برای شرکتها متفاوت خواهد بود. در نتیجه شرکتهای کوچک و متوسط ممکن است از این رهگذر آسیب بیشتری ببینند. بیمه اعتبار یکی از طرق رایج مدیریت ریسک اعتباری است که علی رغم شکنندگی و مآلاً ضرورت استفاده از آن برای شرکتهای کوچک و متوسط، کمتر توسط آنها به کار گرفته می شود. از این روی در این مقاله کارایی و قابلیت بیمه اعتبار برای مدیریت ریسک اعتباری برای این دسته از شرکتها ارزیابی گردیده است.نگارندگان برآنند که بیمه اعتبار با توجه به مزایای آن برای شرکتهای موضوع بحث یکی از بهترین طرق مدیریت ریسک می باشد.
کلید واژگان: اعتبار تجاری، بیمه اعتبار، شرکت های کوچک و متوسط، فاکتورینگ، مدیریت ریسک
A credit transaction as a way of buying and selling goods and services, in which the price is not paid in cash; contains several risks for the seller. The risks of non-payment and bankruptcy of the buyer are the most important ones that could endanger the liquidity cycle and even life of the seller. The weight of the risk depends on the amount of capital and deals of companies. So, SMEs may harm more. Credit insurance is a common way of credit risk management which does not commonly used by the SMEs, notwithstanding their fragility and requirement. In this article the ability and efficiency of credit insurance for management of credit risks of this enterprises is examined. The authors consider that credit insurance could be one of the best methods of management of the risk for SMEs
ملخص الجهاز:
بيمۀ اعتبار يکي از طرق رايج مديريت ريسک اعتباري است که با وجود شکنندگي و درنتيجه ضرورت استفاده از آن براي شرکت هاي کوچک و متوسط ، کم تر توسط آن ها به کار گرفته ميشود.
از سوي ديگر در بازار کنوني، شرکت ها ناگزير از فروش اعتباري محصولات خود به مشتريان شان شده اند؛ اين امر واجد دو جنبه براي شرکت هاي کوچک و متوسط است ؛ يکي اينکه در چرخۀ توليد اعتبار تجاري، روش شاخصي براي تأمين مالي و به عبارتي "ممد حيات " آن ها است (٢: ٢٠٠٤ , Berger& Udell) و ديگر ِ اينکه به جهت موقعيت حساس و شکنندٔە آن ها، عدم ايفاي تعهدات اعتبار گيرنده به لغزش گاهي جدي براي شرکت هاي کوچک و متوسط بدل شده است .
بيمۀ اعتبار مستلزم کسب و جمع آوري اطلاعات و ارزيابي ريسک اعتباري کليۀ مشتريان است ؛ ً با توجه به اينکه شرکت هاي متوسط و کوچک معمولا داراي مراودات تجاري با شرکت هايي نظير ً خودشان هستند؛کسب اطلاعات براي شرکت هاي بيمه پرهزينه تر خواهد شد.
زمان مصروف به منظور انعقاد قرارداد و پرداخت خسارت با توجه به پيش شرط ها و حداقل هايي که براي انعقاد قرارداد بيمۀ اعتبار ضروري است ؛ زمان ً نسبتا طولاني - بين ۶ تا ۹ ماه - براي انعقاد قرارداد بيمه صرف ميشود؛ اين زمان عليالخصوص براي شرکت هاي کوچک و متوسط مناسب نبوده و منجربه از دست دادن مشتريان ، تأخير در دريافت پيش پرداخت و عدم امکان فراهم آورن کالاها ميشود.