خلاصة:
مطالعه "فرم"، در آثار و هنرهای مختلف، ملاحظات گونهگونی را میطلبد؛ فرم یک اثر هنری میتواند در قالبهای پرشمار رسانهای و نیز بسترهای اجتماعی و فرهنگی مختلف، هستی متفاوتی را تجربه کند و همین مسئله فرایند موجودیتیافتن فرم را در هنرهای زیبا و کاربردی از یکدیگر متمایز میکند. در این میان، به نظر میرسد مطالعه فرم در هنرهای کاربردی، بدون در نظر گرفتن بسترهای فرهنگی جوامع تولیدکننده، فرایندی ناقص است. مسئله اصلی در این پژوهش، بررسی و تحلیل نوع ارتباط اجزای فرمی قالی مناطق خراسان رضوی و جنوبی با بافتار و هویت فرهنگی جوامع تولیدکننده آن است که با هدف شناخت و تفسیر نوع تاثیرگذاری مولفههای حاصل از مناسبات و تعاملات فرهنگی و اجتماعی جوامع تولیدکننده قالی در این مناطق بر ویژگیهای فرمی محصول تولیدی انجام میگیرد. نوع پژوهش توصیفیـ تحلیلی است که اطلاعات مورد نیاز آن با روشهای کتابخانهای و میدانی (مشاهده و مصاحبه) جمعآوری شدهاست. تجزیهوتحلیل اطلاعات با استفاده از روشهای "کمّیسازی نوع سوم" و "تحلیل خوشهای" بهعنوان شیوههایی کارآمد در مطالعات فرهنگی انجام گرفتهاست. نتایج این پژوهش ضمن ارائه تصویری روشن از نوع پراکنش و خوشهبندی شاخصههای فرمی قالیهای مورد مطالعه و نیز مولفههای فرهنگی جوامع تولیدی این محصول، نوع ارتباط و جهتگیریهای مختلف شاخصههای فرمی قالی نسبت به هویت فرهنگی و سبک زندگی این جوامع را آشکار میسازد؛ از جمله تاثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم شاخصههای فرمی قالی از سبک زندگی و بافتار فرهنگی، بویژه در جوامع تولیدی که وابستگی بیشتری به جغرافیا و محیط طبیعی دارند.
The study of "form," which means components of perceptible artwork, requires
distinctive considerations in different works and arts, in such a way, that the form is
in numerous media formats as well as various social and cultural contexts. There is
a different presence and existence, and this different entity has led to some works
titled "fine arts" and others "applied arts." The study, description, and analysis of
form in the applied arts is an incomplete process without considering the biological,
social, and cultural identities of the productive societies and the practical necessities
of these works. The main issue in this research is the analysis and analysis of the
type of feminine component of carpet as one of the essential applied arts in Iran with
the cultural context of its production, to recognize and interpret the kind of impact
of the components of cultural and social relations and interactions of carpet
manufacturing communities on the formal characteristics of the product. The type of
research correlates with the required information gathered by library and field
methods (observation card). This information has also been analyzed using "third
type quantization" and "cluster analysis" methods as efficient methods in social and
cultural studies. The results of this study, while presenting a clear picture of the type
of distribution and clustering of form characteristics of the carpet as well as the
cultural components of the production of this product in the target community, show
the association of the various orientations of the femoral features with the social and
cultural context of production; Specifically, these orientations are more evident
concerning the type of social-cultural structure of urban/non-urban carpet producing
groups Including the influence of formal characteristics of the carpet production
system and how it continues, as well as the geographical dependencies of producers
(especially in areas where the lifestyle and cultural context of production
communities are more dependent on geography and natural environment).
ملخص الجهاز:
یکی از علل انتخاب "قالی" بهعنوان پیکره مورد مطالعه در این پژوهش، حضور مؤلفههای تأثیرگذار فراوان در شکلیابی این محصول است؛ این مؤلفهها در گسترههای زمانی و مکانی مختلف، به شکلهای گوناگونی در کنار هم قرار گرفته و تاریخ و جغرافیای این هنر را به دست دادهاست؛ در این میان، در بسیاری از پژوهشها و مطالعات مرتبط با هنرهای کاربردی ایران و از جمله قالی، به علت نادیدهگرفتن بسیاری از مؤلفههای شکلیافته بر مبنای تعاملات و مناسبات فرهنگی، اجتماعی و محیطی، تحلیلهای مبهم و ناقصی از چرایی آنها ارائه میشود.
به عقیده ساوری FootNote No="21" Text=" Roger Mervyn Savory" (1383) که مطالعات گستردهای را در زمینه هنر ایران و بویژه قالی انجام دادهاست، پژوهش در تاریخ و جغرافیای قالیبافی ایران سرشار از نظریههای ثابتنشده، فرضیات شتابزده و گاهی نیز اظهارات مورد اعتنایی است که شواهد تاریخی و عینی را نادیده میگیرند و این امر باعث شدهاست اهل فن عقاید متفاوتی درخصوص بیشتر جنبههای تولید قالی ایران داشته باشند؛ پس با توجه به جایگاه ویژه و ممتاز قالی ایران در میان هنرهای کاربردی، شناخت نظاممند این مؤلفههای تأثیرگذار در روند تکوین قالی در گستره جغرافیایی و همچنین بررسی نوع و شکل تأثیر آنها، میتواند الگوهای تحلیلی متنوعی را در اختیار علاقهمندان بگذارد؛ بهطوریکه میتوان ادعا کرد شخصیت فرمی و زیباییشناسی و نیز الگوهای فرایند خلقی آن تا حد زیادی بر بستر همین مؤلفههای فرهنگی شکل مییابد.