ملخص الجهاز:
"اگر به متن بهعنوان پایهای منظم نگاه کنیم که اجرا،وابسته به انعطاف و خط و ربطی است که این عنصر به آن تفویض میکند،بیشک در اجرای«الاغ خوش خیال» به دقایقی برمیخوریم که بداههپردازی،مغز لحظات را در اختیار خود گرفته و براساس بدهبستان بین کاراکتر و مخاطب صورت گرفته است.
وقتی یکی از کاراکترها از همان واژگان بداههپردازی شدهای بهره میگیرد که کاراکتر دیگر نیز از آن استفاده میکند،اختلاطی به وجود میآید که در پایان،مخاطب، بطن مستقل هرکدام از کاراکترها را درک نمیکند.
وقتی بازیگران با حضوری ساده و تاثیرگذار مانند بداههپردازی موفق به خلق کاراکتر خود نمیشوند،بیشک مخاطب نیز مسوولیت این عدم اقبال را به عهده نمیگیرد.
در نهایت باید گفت«الاغ خوش خیال»با روایت سادهء خود توانسته-تکرار میکنم، روایت ساده-به مخاطب نشاطی موقتی و زودگذر ببخشد و در حقیقت او را تا مدتی سرگرم کند."