خلاصة:
موفقیت در سازمان ناشی از ایجاد و مدیریت رفتاراخلاقی فرد در سازمان است. حاکمیت اخلاق حرفهای در سازمان، قادر است به میزان چشمگیری سازمان را در جهت کاهش تنشها و موفقیت در تحقق اثر بخش اهداف یاری نماید. زمانی که اخلاق کار به عنوان متغیر مستقل فرض شود، میتوان آثار آن را بر بازدهها و نتایج فردی و گروهی کار کارکنان در سازمانها مطالعه نمود. اعمال مدیریت اخلاقی در سازمانها نه تنها نتایج مستقیم و درون سازمانی مناسبی از جمله افزایش بهره وری، تقویت وجدان کار جمعی، تولید و نهادی شدن ارزشهای اخلاقی جدید و تحول فرهنگ سازمانی را به دنبال دارد، بلکه مدیریت رفتاراخلاقی و مسئولیتهای اجتماعی افراد سازمان از جمله شاخصهای مهم ارزیابی عملکرد سازمانها محسوب میشوند. با توجه به اهمیت اخلاق حرفهای در توسعه سازمان، لازم است در تعیین اثربخشی و هدایت منابع به میزان آموزش اخلاق حرفهای در سازمان توجه شود. هدف این پژوهش بررسی مفهومی اخلاق کار و نقش و تاثیر آن در سازمانها میباشد که از اطلاعات کتابخانهای برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. نتیجه مطالعات نشان داده است که توجه به مدیریت رفتار اخلاقی و اخلاق گرایی برروی فرد، سازمان و جامعه موثر میباشد و در سطح سازمان ضمن ایجاد رضایت شغلی در کارکنان باعث بهره وری، موفقیت و پیشرفت میشود.