خلاصة:
علامه طباطبایی علاوه بر ادراکات اعتباری و اندیشههای پنداری، بارها از امور اعتباری و اندیشههای دلبخواهی نیز یاد کرده و آنها را در مقابل امور حقیقی قرار داده است. مقصود از امور اعتباری، اندیشههای نامنظمی است که به اراده انسان وابستهاند، اما پس از اراده آنها، چیزی به جهان خارج افزوده نمیشود. علامه طباطبایی معتقد است که ایدهآلیسم -انکار ادراک جازم مطابق با واقع- با دلبخواهی بودن تمام اندیشهها و به تبع آن، نامنظم بودن تمام رفتارها تلازم دارد؛ یعنی به طور منطقی نمیتوان ادراک جازم مطابق با واقع را انکار کرد و همزمان علاوه بر مصادیق امور اعتباری به مصادیق امور حقیقی نیز دسترسی داشت. این مقاله با نفی تلازم بین ارادی نبودن یک اندیشه و عدم وابستگی آن به انسان، نشان داده است که تقسیم امور به حقیقی و اعتباری بر باور به ادراک جازم مطابق با واقع إبتناء ندارد و ممکن است کسی براساس مبانی علامه طباطبایی، ایدهآلیست در شمار آید، اما علاوه بر اندیشههای دلبخواهی یا امور اعتباری، دارای اندیشههای قهری یا امور حقیقی نیز باشد.
Allameh Tabatabai has repeatedly mentioned Etebar matters and wishful thinking and has put them in front of real things. Etebar matters are irregular ideas that are dependent on human will, but after their will, nothing is added to the outside world. Allameh Tabatabai believes that idealism - denial of certain perceptions according to reality - entails the arbitrary of all ideas and consequently, the irregularity and chaos of all human behaviors. This article, by rejecting the mismatch between an idea's intentionality and its non-dependence on man, has shown that the division of things into real affairs and Etebar affairs is not based on belief in realism and certain perception according to the reality and maybe idealists based on Allameh Tabatabai's foundations. We proved that even In Allameh Tabatabai's Interpretation of Idealism we can be logically idealists and at the same time divide things into Etebar affairs and real affairs.
ملخص الجهاز:
اين مقاله با نفي تلازم بين ارادي نبودن يک انديشه و عدم وابستگي آن به انسان ، نشان داده است که تقسيم امور به حقيقي و اعتباري بر باور به ادراک جازم مطابق با واقع إبتناء ندارد و ممکن است کسي براساس مباني علامه طباطبايي، ايده آليست در شمار آيد، اما علاوه بر انديشه هاي دل بخواهي يا امور اعتباري، داراي انديشه هاي قهري يا امور حقيقي نيز باشد.
در منظومه فکري علامه طباطبايي به عنوان يک رئاليست که ادراک جازم مطابق با واقع را پذيرفته است ، امور حقيقي نيز مانند امور اعتباري داراي مصداق هستند، اما از آنجا که در انديشه او يکي از لوازم ايده آليسم ، دل بخواه انديشيدن در همه اوقات است ، دسترسي يک ايده آليست به امور حقيقي -ادراکات قهري و منظم - را نميپذيرد.
اگر بتوان براساس ايده آليسم و ترديد در ادراک جازم مطابق با واقع همچنان از تمايز امور حقيقي از امور اعتباري پشتيباني کرد، علاوه بر دستيابي به يک صورت بندي تازه از آن تمايز، يکي از مهم ترين توالي باطل ايده آليسم در تفسير علامه طباطبايي نيز نفي شده است ، چراکه او در تنها دليل نظري که براي رد ايده آليسم اقامه کرده به تلازم ايده آليسم با انديشه هاي هميشه دل بخواهي متوسل شده است .