ملخص الجهاز:
"» چیستا یثربی نویسنده و کارگردان تئاتر نیز درباره اهمیت و سابقه این هنر چنین میگوید:«در کشورهای دیگر دنیا بهطور معمول،نمایشنامهخوانی توسط اساتید و هنرمندان بزرگ مانند«ژان کلود کاریر»انجام میشود و بازیگران بسیار حرفهای،متن نمایشنامه را میخوانند.
دو دوره گذشته این بخش،حاصل نمایشنامهخوانیهایی بود که توسط تماشاگران،بیشترین امتیاز را در اجرای عمومی نمایشنامهخوانی به دست آورده بودند و ده نمایشنامهخوانیهای برتر در جشنواره تئاتر فجر به اجرا در میآمد و در نهایت تماشاگران،بهترین نمایشنامه،بهترین کارگردان، بهترین بازیگر زن و مرد و بهترین گروه اجرایی را انتخاب و معرفی میشد اما این روش در دوره اخیر به صورت غیر رقابتی و تها با حضور نمایشنامهنویسان و کارگردانان عضو خانه تئاتر(51 نویسنده و کارگردان)برگزار شد.
» دکتر ناظرزاده در تحقیق مفصل خود در نشریه صحنه-که پیشتر ذکر شد-درباره سابقه این جریان در ایران چنین مینویسند:«نمایشنامهخوانی به شیوه و سبک نو و تازه،چندان پیشینهای در ایران ندارد و پذیرفت اداری و پشتیبانی از آن از سوی«مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی»نیز به نیمه دهه 1370 شمسی میرسد و این پژوهشگر از نخستین مطرحسازان و پیشنهاد دهندگان برگزاری آن بوده است.
» آرش آبسالان در مصاحبهای در روزنامه ایران-شنبه 18 خرداد 1381-خود را از بانیان اول جریان منظم نمایشنامهخوانی در ایران میخواند و چنین اظهار میکند: «اجرای این مقوله چندان جدید نیست و در کشور ما به صورت نامنظم وجود داشته است؛البته در کشورهای دیگر دنیا؛مثل فرانسه شکل منظمتری دارد و هر گروهی که تمایل داشته باشد،میتواند این کار را انجام دهد؛اما در ایران ما به یک برنامهریزی احتیاج داشتیم؛لذا من قبل از سال 1381 با حسین پاکدل مدیر وقت تئاتر شهر،صحبت کردم و با موافقت ایشان،کار برنامهریزی و تماس با گروههای مختلف را شروع کردم."