خلاصة:
آموزش مفاهیم دینی نیز مانند هر علم دیگری نیاز به شناسایی و به کارگیری اصول و روش های صحیح ، کارآمد و موثر دارد. بنابراین ، همان گونه که شناخت خصوصیات و توانایی های کودکان در بهینه سازی آموزش مفاهیم دینی امری مسلم است ، شناخت اصول و روش های مربوط به آموزش مفاهیم دینی کودکان نیز ضرورت دارد. پژوهش حاضردرصدد است به بررسی سیستمی تاثیر آموزش های دینی بر کاهش آسیب های اجتماعی در مدارس بپردازد، این تحقیق به صورت توصیفی از نوع همبستگی و جزو تحقیقات کاربردی می باشد جامعه آماری تحقیق موردنظر کلیه ی دانش آموزان ابتدایی استان خوزستان می باشد، که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای ١٢٠نفر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب گردید. بدین صورت که با توجه به تعداد مدارس ابتدایی ابتدا به بخش آمارگیری مراجعه نموده و لیست مدارس دولتی تهیه شد. سپس از بین مدارس مذکور تعداد دو مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شده ، در مرحله بعد به مدارس مورد نظر مراجعه نموده و با توجه به تعداد کلاس های موجود از بین آنها ١٢٠ دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شد، ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه استاندارد آموزش های دینی و پرسشنامه استاندارد آسیب های اجتماعی دانش آموزان می باشد که روایی آن ها مورد تایید اساتید متخصص و پایایی آن ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب ٠/٨٠ و ٠/٧٨ برآورد و مورد تایید واقع شد . تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از بسته های نرم افزاری SPSS ویرایش بیست و سوم ، انجام شد. اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی بررسی شدند. نتایج نشان داد که آموزش های دینی بر کاهش آسیب های اجتماعی دانش آموزان نقش موثری دارد
ملخص الجهاز:
پژوهش حاضردرصدد است به بررسي سيستمي تاثير آموزش هاي ديني بر کاهش آسيب هاي اجتماعي در مدارس بپردازد، اين تحقيق به صورت توصيفي از نوع همبستگي و جزو تحقيقات کاربردي مي باشد جامعه آماري تحقيق موردنظر کليه ي دانش آموزان ابتدايي استان خوزستان مي باشد، که از طريق نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي ١٢٠نفر به عنوان حجم نمونه آماري انتخاب گرديد.
اما باورهاي ديني بدون اجبارهاي قانوني و از مسير توليد نوعي جهان پديداري ويژه و معنابخشي خاص به زندگي به جامعه پذيري افراد همت گمارده و از اين طريق به کاهش آسيب هاي اجتماعي بدون هيچ گونه پيامد آسيب زا کمک ميکند.
ميزان اين همبستگي در مورد رابطه ي دينداري پدر با خشونت فرزند معنادارتر بوده است ؛ بنابراين ، تقويت باورهاي ديني در والدين ميتواند نقش مؤثري در کاهش رفتار انحرافي چون خشونت ايفا کند بررسيهاي علمي نشان ميدهند هر چه ميزان معنويت و دينداري افراد زيادتر باشد، مصونيت بيشتري از بيماريهاي رواني و انحراف رفتاري و اجتماعي پيدا ميکنند (هاشميان فر و ديگران ، ١٣٩٢: ٥٣-٧٢).
از نظر وي، اجتماع مردم براي انجام مناسک ديني باعث همبستگي افراد جامعه شده و آگاهي و وجدان اخلاقي را در آنان شکل ميدهد و افراد با حقيقي تلقي کردن جهان اخلاقي، که خود جزيي از آن هستند با ناکامي و فقدان ايمان مبارزه ميکنند؛ زيرا دين با تثبيت يک نهاد اجتماعي، به گرفتاريهاي وجودي انسان ، معناي خاصي ميبخشد و فرد را به قلمرو فرافردي و ارزش هاي متعالي که ريشه در جامعه دارد وابسته ميسازد (کوزر، ١٣٨٣، ص ٢٠٠).