خلاصة:
قرآن در نگاه اندیشمندان بیش از آنکه متنی ناظر به عمل و کارآمد در عرصه تمدنی تلقی شود، متنی نظری و اعتقادی دیده شده است. این نگاه، مانع از پیوند میان قرآن و جهان امروز شده، آسیبهایی را در عرصه عمل همراه داشته است. خوانش قرآن با هدف تقویت این پیوند و عینیت بخشی به آموزههای آن در سطح کلان، نیازمند برخورداری از رویکرد تمدنی است. این پژوهش با هدف روشمندسازی این رویکرد، یکی از مهمترین شاخصهای آنرا، با عنوان "سامانمندی" یا "نگرش سامانهای" معرفی کرده، با تکیه بر نظرات اندیشمندان معاصر، تاثیر این نگرش را در تحقق آموزههای قرآن و صورت بندی تمدن اسلامی نشان میدهد. سازواری درونی و بیرونی دو بعد اصلی این نگرش را شکل میدهد که سازواری بیرونی خود مستلزم تعامل قرآن با خارج از خود در سه سطح بینامتنی، بینامکتبی و فرامتنی است. خوانش قرآن با این نگرش، قرآن را به کنشگری در عرصه عمل نزدیک کرده، تمدنی سازوار و یکپارچه را مبتنی بر مصدری سازوار و هماهنگ شکل میدهد.
In an intellectual viewpoint, the Qur'an has usually seems a theoretical and doctrinal text rather than an text that observes drastic one efficiency specially in a civilizational perspective. This viewpoint has prevented the Qur'an connecting contemporary everyday life in the contemporary world, and has caused injury and accompanied practical deficiencies in result. Reading the Qur'an in order to make and strengthen this connection and crystalize to exercise its doctrines in large scale widely, requires a civilizational attitude. Methodologically convert this attitude to an effective approach -relying on of contemporary intellectual visions- this research considers "systematization" or "systematical attitude" a very indicator and shows how it influences the accomplishment of the Qur'an doctrines and leads to the formation of an Islamic civilization. Being homogeneous and harmonic are the main aspects of this attitude. external harmony requires the interaction of the Qur'an with the real world at three levels of intertextuality, interscholastic and ultratextuality. This reading of the Qur'an brings it into the action field and prepares a coherent integrated civilization in harmony with a Qur’anic origin.
ملخص الجهاز:
اکنون پرسش اينجاست که چگونه ميتوان هدف قـرآن را محقـق کـرده ، مسـير حرکـت انسان ها را در سطح کلان اصلاح کرد؟ چگونه مي تـوان خوانشـي از قـرآن ارائـه کـرد کـه معطوف به واقع ، سامان بخش جهان امروز و پاسـخگوي مسـائل روز باشـد؟ فرضـيه ذهنـي نگارنده اين است که فهم قرآن با دغدغه تحقق بخشي بـه هـدف اصـلي آن و رشـد جامعـه بشري، نيازمند يک "نگرش يا رويکرد روش مند" است .
بنابراين پرسش اين پژوهش اين است که سامان منـدي در خـوانش قرآن به چه معناست و چه اضلاعي دارد؟ و توجه به ايـن شـاخص در خـوانش قـرآن چـه نقشي در صورت بندي تمدن و نيل به هدف اصلي قرآن (رستگاري انسان ) ايفـا مـيکنـد؟ بـا پاسخگويي به اين پرسش ها مي توان بخشي از نقشه خوانش تمـدني قـرآن را کامـل کـرد و اين گونه قرآن را از مصدري صرفا براي "فهم نظـري ديـن " بـه مصـدر و نيـز کنشـگري در "تحقق عملي دين " تبديل و آن را به جايگاه اصيل خود در رشد جامعه بشري نزديک کرد.
پژوهش حاضر، سامان منـدي يـا نگـرش سـامانه اي را بـه عنوان يکي از شاخص هاي خوانش تمدني قرآن معرفيکرده ، ميکوشد تمـام ابعـاد آن را کـه در اين پژوهش ها بررسي نشده ، تبيين کند تا گـامي جهـت روشمندسـازي خـوانش تمـدني قرآن بردارد.
حيات و سازمندي قـرآن ناشي از "تعامل " پيوسته اين متن با اجزاي دروني خود از يکسـو؛ بـا انديشـه هـا و اديـان و مکاتب بشري از سوي ديگر؛ و نيز با محيط ، مخاطبان و فضاهاي متنـوع خـارجي در عصـر نزول و عصرهاي خوانش است .