خلاصة:
با فروپاشی شوروی سیاست خارجی روسیه بر محور جغرافیای پیرامونی آن شکل گرفت و بنابراین تحولات در جمهوریهای تازه شکلگرفته با مسائل امنیتی و راهبردی این کشور گرهخورده است. اوکراین و منطقه قفقاز جنوبی بهعنوان مناطق استراتژیک روسیه در خارج نزدیک هستند که از دیدگاه مقامات روسی هرگونه تحولاتی در این مناطق رابطه مستقیم با منافع این کشور دارد. از همین رو آغاز درگیری نظامی آذربایجان و ارمنستان بر سر قرهباغ و تلاش اوکراین برای پیوستن به غرب و ناتو موجب شده است تا روسیه راهبردهای خود را بر محور این تحولات قرار دهد. در این پژوهش سوال اصلی این است که راهبردهای سیاست خارجی روسیه در قبال قرهباغ و اوکراین چگونه قابل تبیین است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که روسیه با در نظر گرفتن خطر غربگرایی ارمنستان و اوکراین تلاش داشته است تا بهعنوان نیروی صلح بانی در قفقاز و بازدارندگی از طریق تهاجم نظامی علیه اوکراین رویکرد تهدیدآمیز دو کشور علیه منافع ملی خود را مرتفع کند. در همین خصوص نقش برداشتها و نگرشهای روسیه نسبت به دو بحران از اهمیت قابلتوجهی نیز برخوردار است.
With the collapse of the Soviet Union, Russia's foreign policy was
based on its geography, and so developments in the newly formed
republics were tied to its security and strategic issues. Ukraine and the
South Caucasus region are close as Russia's strategic regions abroad,
and from the Russian authorities' point of view, any developments in
these regions are directly related to the country's interests. Therefore,
the beginning of the military conflict between Azerbaijan and
Armenia over Nagorno-Karabakh and Ukraine's efforts to join the
West and NATO have led Russia to focus its strategies on these
developments. The main question in this study is how to explain
Russia's foreign policy strategies towards Nagorno-Karabakh and
Ukraine? The findings of the study show that Russia, given the threat
of Westernization of Armenia and Ukraine, has tried to overcome the
two countries' threatening approach against their national interests as a
peacekeeping force in the Caucasus and deterrence through military
aggression against Ukraine. In this regard, the role of Russia's
perceptions and attitudes towards the two crises is also of considerable
importance.
ملخص الجهاز:
از همين رو آغاز درگيري نظامي آذربايجان و ارمنستان بر سر قره باغ و تلاش اوکراين براي پيوستن به غرب و ناتو موجب شده است تا روسيه راهبردهاي خود را بر محور اين تحولات قرار دهد.
در اين پژوهش سؤال اصلي اين است که راهبردهاي سياست خارجي روسيه در قبال قره باغ و اوکراين چگونه قابل تبيين است ؟ يافته هاي پژوهش نشان ميدهد که روسيه با در نظر گرفتن خطر غرب گرايي ارمنستان و اوکراين تلاش داشته است تا به عنوان نيروي صلح باني در قفقاز و بازدارندگي از طريق تهاجم نظامي عليه اوکراين رويکرد تهديدآميز دو کشور عليه منافع ملي خود را مرتفع کند.
آنچه در واقعيت شکل گرفته بلوکبندي کشورهاي منطقه قفقاز جنوبي (آذربايجان متمايل به غرب و ارمنستان متمايل به روسيه ) در کنار تشديد رقابت و تعارض هايي است که ناشي از اختلافات ارضي همچون مسئله ناگورنو قره باغ بين آذربايجان و ارمنستان است ، از همين رو در سال ٢٠٢٠ شاهد بروز درگيري نظامي بين اين کشور هستيم ؛ همچنين مسئله اوکراين نيز به عنوان موضوعي تضاد و تعارض آميز روسيه با غرب تبديل شده است چراکه اوکراين پس از جدا شدن از مرزهاي شوروي به دنبال روابط گسترده تر با غرب و حتي پيوستن به ناتو است .
به هرحال به نظر کارشناسان در حالي که در دوران پوتين ، روسيه به دنبال نمايش قدرت بيشتر در صحنه جهاني بوده و درگيري در خارج نزديک ، در قلمرو اتحاد جماهير شوروي سابق ، يک چالش براي اقتدار روسيه است ولي اين توافق را بايد يک دستاورد موفقيت آميز دانست ، زيرا روسيه نشان داده است که صلاحيت تحقق پيروزي ديپلماتيک با ميانجيگري و خاتمه جنگ شش هفته اي بين آذربايجان و ارمنستان بر سر وضعيت قره باغ کوهستاني را دارد(٢٠٢٠ ,Rodgers) .