خلاصة:
داوکینز پیشتاز الحادگرایی نوین با اعتقاد به ناسازگاری نظریه تکامل و خداباوری و در ضدیت با آفرینشگرایی معتقد است که پیدایش، تحول و تنوع حیات را بر اساس اصول نظریه تکامل میتوان تبیین کرد پس نیازی به فرض یک خدای برتر، قدرتمند و پیچیده برای تبیین تغییرات نیست. وی با رد براهین سنتی وجود خدا و ارائه استدلالهایی در نامحتملی وجود خدا نیاز به موجود ماوراء طبیعی با عنوان خداوند را انکار کرده است. در این مقاله اشکالات ادعاهای او بیان میگردد. از جمله اشکالات وی در تحلیل خداباوری میتوان به سستی دلایل، برداشت ناقص و نامتجانس از خداوند، نادرستی پیشفرض غیرعقلی بودنِ باور به خدا و مغالطههای مکرر در تحلیل خداباوری اشاره کرد. داوکینز که از نظریه تکامل، رد وجود خدا و غایتمندی عالم را به دست آورده منطقاً راهی خطا رفته است.
Dawkins, the leader of modern atheism, believes in the incompatibility of the theory of evolution and theism, and is against creationism. He maintains that creation, evolution, and diversity of life can be explained based on the evolution theory, so there is no need to imagine a superior, powerful, and complex God to explain the changes. Rejecting the traditional arguments for the existence of God and providing arguments for the implausibility of the existence of God, he rejects the need to a supernatural being called God. In the article at hand, the shortcomings of his claims are expressed, including the weakness of his arguments, the defectiveness and inconsistency of his understanding of God, the inaccuracy of his presupposition that belief in God is illogical, and the frequent fallacies in his analysis of theism. Dawkins, who has derived the rejection of God and purposefulness of the universe from the theory of evolution, is logically wrong.
ملخص الجهاز:
مقدمه ريچارد داوکينز١، سردمدار تشکيلات الحادي بريتانيا با احياء نظريـه تکامـل در قالـب علـم ژنتيک و به عنوان تنها نظريه آفرينش حيات ، به انکار وجود خـدا پرداختـه و رونـد جهـان طبيعي را حاصل تصادف کور و بيهدف مـيدانـد و در پاسـخ بـه منتقـدانش کـه ديـدگاه طبيعت گرايانه او به جهان را ماشيني و بياحساس خوانده اند، ميگويد با نگاه علمي محض ميتوان به ارتباط ميان دانش و هنرها پرداخت و جلوه شگفتيزا و هنري علم را از ديد يک دانشمند نشان داد و او به عنوان يک دانشمند، جهان ماشيني را پر از شگفتي و لذت بخـش مييابد.
وي براي وصول به نتيجه مد نظر خود که رد وجـود خـدا، اثبـات لاادريگرايي و در نهايت اثبات الحاد و آتئيسم است ، ابتدا نظريه تکاملي خود را تبيين ميکنـد، استدلال هاي خدباوران و الهيدانان له وجود خدا را رد و نقد ميکند، اسـتدلاهايي عليـه وجـود خدا ميآورد، منشاء فوق طبيعي اديان را رد کرده و منشاء طبيعي و زميني براي آن ها مطرح مي - سازد و سعي در تبيين دين به عنوان يک گرايش روانشناختي عادي در انسـان هـا دارد، پـس از تبيين محورهاي ادعاهاي وي، سپس به بررسي نقد آن ها پرداخته ميشود.
الحاد محتمل تر از لاادريگري: داوکينز براي رد وجود خدا به نقد دين متوسل شده و به سراغ «نظريه وجود خدا» - اين که موجود فراطبيعي هوشمندي هست که بـه اراده خـود دنيا و مافيها را طراحي و خلق کرده است - ميرود و به تشريح يهـوه ، خـداي عهـد عتيـق ميپردازد١ (١٥:p ,٢٠٠٦,Dawkins).