خلاصة:
یکی از واژگان حوزۀ معنایی کتابت در قرآن، صحف است. این واژه 8 مرتبه در قرآن تکرار شده و با محوریت همنشینها حامل مفاهیمی خاص در فرهنگ قرآنی است که درنهایت، به یکی از این کلیدواژگان اصلی قرآن، بدل و با مفاهیم وحیانی مقارن شده است. واژه مذکور ازجمله واژگانی است که به حجاب برداشت سطحی و تطبیق مصداقی دچار شده و در متون روایی، تفاسیر، لغت نامهها و ... معمولا به صحف ابراهیم و موسی(ع) تعبیر شده است. در مقاله پیش رو از معناشناسی ساختاری بهصورت تحلیل همنشینها، سیاق، بافت و فضای نزول و ترکیبات همسو، معانی نسبی و کاربردی «صحف»، بازکاوی و براساس کاربردهایشان برخی اقوال مفسران به چالش کشیده میشود. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که معناشناسی صحف در قرآن، بیانکنندۀ جهانبینی خاص و گسترده از این کلیدواژۀ مهم قرآنی است؛ به طوری که نشان از حلقۀ اتصال تمام ادیان با نظام اولوهی و رسالت و وحی دارد و در معانی نسبی، به نوشتههای مقدس، کتابهای وحیانی قبل از قرآن، کتابهای وحیانی ابراهیم و موسی، قبل از قرآن بهصورت برنامههای انسانساز مشترک تمام ادیان، مصاحف مسلمانان بعد از تدوین قرآن، نامۀ اعمال انسانها، تمام کتابهای وحیانی از زمان حضرت آدم تا خاتم(ع) و نیز خود قرآن اطلاق شده است.
Semantically, one of the words related to the writing in the Quran is Suhuf.
This word has been repeated 8 times in the Quran and has carried special
meanings in Quranic culture based on syntagmatic relations, and ultimately
it has turned into one of the keywords of the Quran and becomes associated
with revelation concepts. It is one of the words that has been subjected to
superficial interpretation and adaptation and in Islamic narrative texts,
interpretations, dictionaries, etc., it is usually interpreted as the books of
Ibrahim and Moses (pbuh). In the present article using structural semantics
by analysis of companions, context, texture and circumstances of the
revelation and related compounds, the approximate and applied meanings of
"Suhuf" have been reviewed and some of the interpreters' views have been
challenged based on their applications. The findings of the research indicate
that the semantics of Suhuf in the Quran expresses a special and wide
worldview of this important Quranic keyword so that it shows the
connection of all religions with divine system, and revelation. Relatively
speaking, this word refers to the holy writings, revelation scriptures before
the Quran, revelation books of Abraham and Moses as common programs of
all religions before the Quran, Muslim Masahifs after the compilation of the
Quran, the book of human deeds, all revelation books from the time of
Adam to the last prophet and the Quran itself.
ملخص الجهاز:
از بافت و سیاق آیات چنین مستفاد است که «صُحُف اولی» به مطلق کتابهای آسمانی نازلشده قبل از قرآن اشاره میکند؛ اما چون مخاطبان اولیه، مشرکان شبهجزیره عربستان هستند و این گروه به علت برخورد و رابطه با یهودیان و مسیحیان با تورات و انجیل آشنایی داشتند، به علت همین آشنایی نیز در فرهنگ قرآنی یهودیان و مسیحیان صاحبان کتاب معرفی میشوند؛ در این صورت «بینه» دارای دو مفهوم میشود؛ اولی بدین صورت که دلیل روشن همان بشارت به بعثت و نبوت محمد(ص) (نک: فخر رازی، 1420، 22، ص 116؛ کاشفی سبزواری، 1369، 1، ص 720) در کتابهای آسمانی گذشته است که مخاطبان اولیه با برخی ازجمله تورات و انجیل آشنا بودند.
تفسیر دوم اینکه «بینه» خود قرآن باشد؛ چنانکه برخی مفسران نیز متذکّر شدهاند (نک: ثعلبی نیشابوری، 1422، 6، ص 267؛ أندلسی، 1420، 7، ص 401؛ ابنجوزی، 1422، 3، ص 183؛ طبرسی، 1372، 7، ص 60؛ کاشانی، 1336، 6، ص 41؛ رشیدالدین میبدی، 1371، 6، ص 200؛ بغوی، 1420، 3، ص 281؛ ابنجزی غرناطی، 1416، 2، ص 17؛ بغدادی، 1415، 3، ص 219؛ قاسمی، 1418، 7، ص 169؛ ابنکثیر دمشقی، 1419، 5، ص 289؛ فخر رازی، 1420، 22، ص 116)؛ با این تعبیر که آنچه در قرآن آمده است، مطابق با کتابهای آسمانی پیشین است و نیز این کتاب را کسی آورده که خواندن و نوشتن نمیداند و بدون استاد بوده است؛ با این حال، مضامینش مطابق و موافق با کتابهای وحیانی پیشین است و این درواقع گزارش از غیب است که در این صورت، یک معجزه است؛ چنانکه برخی نیز متذکّر شدهاند (برای نمونه، نک: ابنکثیر دمشقی، 1419، 5، ص 289؛ فخر رازی، 1420، 22، ص 116؛ ابنعاشور، بیتا، 16، ص 210).