خلاصة:
سبزوار نام دیگر بیهق و از گذشتههای دور جزو ایالت نیشابور بوده و در خیلی موارد در سرنوشت نیشابور مشارکت داشته است، امّا گاه اقتضائات و شخصیتهایی برای سبزوار مقدرات دیگری رقم زدهاند، مانند ابوالفضل بیهقی که با کنش و منش خود سبزوار را سربلند کرد و همانند فردوسی طوسی از نثر، کاخی بلند ساخت.
علیرغم پارهای رویدادهای ناگوار و جدلهای محلّی و حکومتی که مسلما خاطرش را میآزردند، بخت با او یار بود. در عصری که در روستای حارثآباد بیهق دیده به جهان گشود، محمود غزنوی و پس از او، مسعود غزنوی دو تن از امیران مقتدر بر سریر سلطنت بودند و حرمتش را پاس میداشتند و وارث تاج و تخت سامانیان بودند که مروج علم و دانش بودند و اندیشمندان در عصر سامانیان بالیده بودند که در عصر بیهقی با او نیز همراه بودند، مانند: فردوسی، بوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، گردیزی، ابوالعبّاس اسفراینی، ارسلان جاذب، حسنک وزیر، ثعالبی نیشابوری، قاضی صاعد، عسجدی، عنصری، منوچهری و فرخی سیستانی و دلخوش به بونصر مشکان دبیر بود که به گفتة خود در نزد او از فرزندانش عزیزتر بود.
در عصر بیهقی، سبزوار به یمن موقعیت جغرافیایی و برخورداری از مزایای شاهراه بزرگ شرق (راه ابریشم) رونق داشته و غلات و خشکبار صادر میکرده است. سبزوار در آن عصر از عمارات و استحکامات دفاعی، مسجدها و مدرسهها و وسعت زیاد برخوردار بوده است. در مجاورت شهر سبزوار، شهر خسروگرد و به فاصلههای کم و زیاد آبادیهای فراوانی وجود داشته که تاکنون بیش از ده محوطة باستانی در قامت تپههای حاصل از انهدام آنها شناسایی شده است.
مردم سبزوار در عصر بیهقی مصائبی نیز دیدهاند: در سال 444 ﻫ. ق بر اثر زلزلهای ویران شد و در سالهای 401 و 431 ﻫ. ق قحطی دهشتناکی جمع کثیری از مردم را هلاک کرد.
جدال طولانی مسعود غزنوی و طغرل سلجوقی به مردم قحطیزده آسیب زد و رقابت و دشمنی اهالی سبزوار و خسروگرد در آن عصر مدام موجب رنجش مردم سبزوار بود.
ملخص الجهاز:
سبزوار در عصر بیهقی رجبعلی لبافخانیکی* 1 چكيده سبزوار نام دیگر بیهق و از گذشتههای دور جزو ایالت نیشابور بوده و در خیلی موارد در سرنوشت نیشابور مشارکت داشته است، امّا گاه اقتضائات و شخصیتهایی برای سبزوار مقدرات دیگری رقم زدهاند، مانند ابوالفضل بیهقی که با کنش و منش خود سبزوار را سربلند کرد و همانند فردوسی طوسی از نثر، کاخی بلند ساخت.
در عصری که در روستای حارثآباد بیهق دیده به جهان گشود، محمود غزنوی و پس از او، مسعود غزنوی دو تن از امیران مقتدر بر سریر سلطنت بودند و حرمتش را پاس میداشتند و وارث تاج و تخت سامانیان بودند که مروج علم و دانش بودند و اندیشمندان در عصر سامانیان بالیده بودند که در عصر بیهقی با او نیز همراه بودند، مانند: فردوسی، بوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، گردیزی، ابوالعبّاس اسفراینی، ارسلان جاذب، حسنک وزیر، ثعالبی نیشابوری، قاضی صاعد، عسجدی، عنصری، منوچهری و فرخی سیستانی و دلخوش به بونصر مشکان دبیر بود که به گفتة خود در نزد او از فرزندانش عزیزتر بود.
مقارن زندگی ابوالفضل بیهقی و همزمان با دوران غزنوی، بیهق با رویدادهای تلخ و شیرین مواجه بوده، با این وجود گویا ـ مردم بیهق نسبت به گذشته آرامش بیشتری داشتهاند، زیرا حضور شخصیتهای فرهیخته از جمله ابوالفضل بیهقی دبیر و امکانات و امتیازات بیهق موجب شده بود که سلطان محمود و پسرش مسعود نسبت به آن شهر توجّه ویژهای داشته باشند (بیهقی، 1370: 45).
سبزوار یا بیهق نیز در عصر بیهقی جایگاه خاصی در عرصة اقتصاد و عمران، ادب و سیاست داشته و از قبل برخی سوانح طبیعی آسیب دیده است.
در عصر بیهقی مسجد دیگری به نام «مسجد سبز» در سبزوار وجود داشته که در سال 444 ﻫ.