خلاصة:
فمینیستهایی نظیر روبین وست، بتی فرایدن، لوکر و تامسون، با تکیه بر سه مبنای آزادی فردی زنان، حقوق فردی زن و تساوی و برابری زن و مرد، بر جواز سقط جنین استدلال کردهاند. این طیف از فمینیستها، براساس مبانی فوق، سقط جنین را در بارداری ناخواسته مطلقا مجاز میشمارند؛ زیرا از نظر آنان آزادی فردی زن و حق انتخاب آگاهانه او، در پذیرش نقش مادری، بهعنوان یک حق فردی مهم، بسیار حائز اهمیت است. از دیدگاه ایشان، زنان باید همانند مردان از حقوق آزادیبخش برخوردار باشند. در نقد این دیدگاه، باید به تمایز قائل شدن میان بارداری حاصل از تجاوز به عنف و سایر اقسام بارداری ناخواسته اشاره کرد. بهعلاوه، فرار از مسئولیتپذیری به هر بهانهای، صحیح نیست؛ افراد باید مسئولیت پیامدهای اعمالشان را بپذیرند. زمانی که آزادی و حقوق فردی مادر و حق حیات جنین با هم در تعارض باشد، اصل حفظ حیات انسانی است، و رعایت اخلاق، بر سایر اصول و خواستهها مقدم است. در نقد تساوی و برابری فمینیستی، به بررسی تفاوت تساوی و تشابه حقوق و حق پدر در امتناع از تعهد، در صورت تساوی حقوق زن و مرد پرداخته میشود.
Feminists such as Rubin West, Betty Friden, Lucker, and Thomson have argued for abortion based on the three principles of women's individual freedom, women's individual rights, and equality between men and women. Based on the above principles, this group of feminists consider abortion in unwanted pregnancies to be absolutely permissible, because in their view, a woman's individual freedom and her right to conscious choice are very important in accepting motherhood. In their view, women should have the same liberating rights as men. In criticizing this view, it is necessary to distinguish between pregnancy resulting from rape and other types of unwanted pregnancies. Moreover, escaping responsibility is not right under any pretext and individuals must take responsibility for the consequences of their actions. When the freedom and individual rights of mother is in conflict with the fetus’s right to life, the principle of preserving human life and observing morality takes precedence over other principles and desires. In criticizing feminist equality, the difference between equality and similarity of rights and the right of the father to refuse to commit is dealt with in case of assuming equal rights for men and women,
ملخص الجهاز:
com دريافت: 31/04/1400 ـ پذيرش: 13/09/1400 چکيده فمينيستهايي نظير روبين وست، بتي فرايدن، لوکر و تامسون، با تکيه بر سه مبناي آزادي فردي زنان، حقوق فردي زن و تساوي و برابري زن و مرد، بر جواز سقط جنين استدلال کردهاند.
اين طيف از فمينيستها، براساس مباني فوق، سقط جنين را در بارداري ناخواسته مطلقاً مجاز ميشمارند؛ زيرا از نظر آنان آزادي فردي زن و حق انتخاب آگاهانه او، در پذيرش نقش مادري، بهعنوان يک حق فردي مهم، بسيار حائز اهميت است.
ليبرال فمينيستها، ادعا ميکنند نبايد زنان باردار را همچون موجوداتي بياراده ببينيم که وظيفة پرورشدهندگي جنين را دارند و طبيعت آنها را مجبور به اين کار کرده است، بلکه بايد آنان را همانند يک انسان در تصميمگيري براي امور خود آزاد گذاشته و به اين حق آنان، احترام بگذاريم (همان، ص 2124ـ2125).
بهطور خلاصه آنان جواز سقط جنين را در بارداري خواسته جايز نميدانند و معتقدند: زن بايد به تعهدات خود پايبند باشد، اما اين امر در شرايط عادي است، نه جايي که جان مادر در خطر است.
ج. نقد مبناي تساوي و برابري فمينيستهاي ليبرال، ادعا میکند که سقط جنين صرفاً يک عمل برابرساز و مقدمهاي براي رسيدن به برابري جنسيتي زنان با مردان است.
در استدلال دوم، آنان مدعي بودند زماني که زن به خواست خود باردار شود، اما جانش در خطر باشد، اين حق زن است که با اصل دفاع از خود، بتواند آزادانه سقط جنين کند.
Dorey-Stein, Caroline, 2015, "A brief history: the three waves of feminism", available at: http://kpkollenborn.