ملخص الجهاز:
"تا مرد سخن نگفته باشد فضل و هنرش نهفته باشد بعد از سخنان سفیر که بیشتر پیرامون احساس تاجیکها نسبت به ایرانیان و عوامل گسترش زبان فارسی در این کشور و تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای بازگرداندن رفاه به ملت تاجیک بود، رایزن جمهوری اسلامی آقای سلیمانی و مهندس عبدالملکیان به عنوان سرپرست گروه چند کلامی سخن گفتند و در نهایت چند نفر از همسفران شعر خواندند از جمله سهیل محمودی، مصطفی محدثی، هادی خورشاهیان و....
روز چهارم سفر است و ما عازم شهر کولاب یکی از بزرگترین مراکز فرهنگی تاجیکستان و این آغاز سفری اعجابانگیز در دل تاریخ مشترک است گذر از مسیرهای شگفتانگیز و متفاوت، گاهی چون شمال ایران سرشار از زندگی و گاهی چون کویر ایران تشنه و گرم.
نوارفروشیهای سرشار از ادبیات موزون فارسی و خوانندهای دورهگرد که پاهایش چهار چرخ فرسوده بودند و محصول دوران جنگهای داخلی، اما با صدایی خوش و گیتاری در دست که مینواخت و میخواند و مردم تاجیک هم بیشتر از امنیهها به او پول میدادند و من که آخرین سامانی را به او دادم تا برایم ایرانی بخواند و او که همه خوانندگان قبل و بعد از انقلاب را میشناخت اما اراده کرده بود از فائقه آتشین بخواند که تاجیکها بیشتر از هر کسی او را میشناسند و حتی بارها از سفیر ایران سراغش را گرفتهاند!
آخرین روز سفر آدینه است و ما میهمان اتفاق شعرای تاجیکستان در بوستانسرای شاعران، کنار ورزاب رود خروشان در همسایگی آبی زلال که ماهیان سرمست از خنکای آن با دست نسیم به رقص آمدهاند و باران که میز پذیرایی را سرشار میکند و ما را مجبور به ترک نابه هنگام خوردن و آشامیدن."