"حالاهایکویی هستم بر لبان رهگذران ساغر شفیعی اشاره: شعرهایی از دفتر:«حالا نام دیگری دارم» «وقتی باران پیانو می زند» آثار:وقتی باران پیانو می زند/نشر روزگار/زمستان81 حالا نام دیگری دارم/آئینه جنوب/بهار 84 13 هی نپرس تا هی سکوت کنم چیزی از من بیرون نخواهی کشید کلید زنگزدهای که داری به قلب من نمیخورد به خدا خودم هم دیگر رمز این گاوصندوق را از یاد بردهام.
31 نمیرود تا دم در میرود و برمیگردد هر بار بیرونش میکنم چیزی جا میگذارد: شانهای جلوی آینه تار مویی بر شانه عینکی تار بوی سیگاری که از سینهام بیرون میزند یعنی هنوز گوشه و کنار خانه پرسه میزند آخر غمم که میگیرد به هرچه دست بزنم بوی دودمیگیرد و لای پنجره اگر باز نباشد خانه در دود حل میشود حواست باشد این بار چایت را تا آخر بنوش تصویرت را از آینه بردار عطر تلخت را فراموش نکن بگذار فراموشت کنم."