ملخص الجهاز:
"لیکن تئاتر ناتورالیستی استاینسلاوسکی که میرهولد یکی از شاگردان اوست با توجه به رخوتی که دامنگیر آن شده بود و نیز فضای پرشور انقلاب اکتبر که مناسبات و شیوههای دیگری را جهت بیان اندیشههای انقلابی طلب میکرد، میرهولد را بر آن داشت تا طرحی نو در افکنده بنیانگذار صحنهای باشد که هم پاسخگوی نیازهای وی به عنوان هنرمندی خلاق باشد و هم قادر به انطباق خود با وضعیت حاکم انقلابی گردد.
چرا که میرهولد بر اساس و پایه تفکرات رادیکالیستی خود، و نیز تحت تأثیر اندیشة انقلابی حاکم بر فضای آن روز روسیه اعتقاد داشت که بازیگر، در حقیقت کارگری است که اندیشههای خود را مانند هر کارگر دیگری از طریق بدن و آن هم در حین عمل (کنش) منتقل میسازد.
بدین ترتیب، برخلاف تئاتر ناتورالیستی استانیسلاوسکی که بر تجسم واقعی موقعیتها و قرار گرفتن در شرایط پیشنهادی نقش که بر تخیل (یا یادآوری موقعیتهای مشابه) تکیه داشت و برای دستیازی به این امر بر احساس موقعیت و سپس باور آن تأکید میکرد، میرهولد تحت تأثیر روانشناختی رفتار روانشناسانی چون تیلور و دیگران، بر عمل بیرونی و ژست برآمده از این عمل که مبین احساسات، حالات و عواطف مختلف است توجه میکرد.
گذشته از آن که در ارتباطی تنگاتنگ با عناصر بی جان صحنه و نیز عوامل انسانی آن، کلیت صحنه در تمامت وجود حیاتی خود به ژست یا شکلی مبدل میگردد که این ژست و فرم از طریق زیست و حیات درونی خود، درصدد انتقال یک معنا یا (بیان) اندیشه یا حالتی از حالات انسانی است."