ملخص الجهاز:
"تفاوت این کتاب با سایر دستنوشتهها و آثاری از این دست در آن است که نویسنده فقط به بیان ارزشهای سینما و تئاتر دینی نمیپردازد بلکه برای اثبات فرضیة خود ابتدا به ویژگیها و ساختار قصص قرآن کریم میپردازد و بعد میکوشد تا یکی از داستانهای زیبای قرآن کریم [احسن القصصـ داستان یوسف] را در چارچوب ساختاری کلاسیک به درام [فیلمنامه] تبدیل کند کتاب فوق اثر حائز اهمیتی است اگرچه نمیتوان آن را تا همین اندازه موفق دانست و ما هم در تنظیم این نوشتار به اهمیت درام دینی نمیپردازیم و این نکته را طرح نمیکنیم که آیا ذاتا دین میتواند در تئاتر و سینما که براساس اندیشههای غربی شکل گرفته است تجلی یابد؟ و آیا اساسا دست یافتن به اندیشهای به نام درامنویسی دینی فینفسه ارزشمند است؟ اما برای ما این نکته حائز اهمیت است که برخی از پژوهشگران در سالیان اخیر این خلأ اساسی را احساس کردهاند که برای شکلگیری درام دینی نیازمند به تحقیقات تئوریک و دست یافتن به راهکار عملی هستند.
نویسندة محترم بخشی از کتاب را به نمایشهای تعزیه اختصاص داده است و از لحاظ تاریخی به بررسی آن میپردازد اما دریافتهای نویسنده طراوت و تازگی ندارد زیرا او فقط به گردآوری اندیشههای دیگران میپردازد «در میان مجالس شبیهخوانی این مجموعه که اکثرا به وقایع کربلا و عاشورا متعلق هستند چند مجلس تعزیه نیز دیده میشود که به قصص قرآن کریم پرداختهاند وفات حضرت ابراهیم، هابیل و قابیل، تخت سلیمان و تعزیهنامة به چاه انداختن یوسف از جملة آنهاست [تئاتر ایرانی: مایکل بکتاش، فرخ غفاری] به جز مجلس به چاه انداختن حضرت یوسف از مجلس شادیآور و عاشقانهای به نام یوسف و زلیخا نیز نام بردهاند که تحت تأثیر احسن القصص قرآن سروده و در ایامی غیر از محرم و صفر در تکیهها اجرا میشده است [کوششهای نافرجام: هیوا گوران] برای آشنایی بیشتر با چگونگی نخستین تأثیرپذیری دراماتیک از احسن القصص قرآن کریم در ادامه صحنه از مجلس به چاه افتادن حضرت یوسف ذکر میگردد."