خلاصة:
با توجه به اینکه معیارهای کارآمدی دولت در فلسفههای سیاسی متفاوت است، مسأله این است که کارآمدی دولت در فلسفه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی از چه معیارهایی برخوردار است؟ هدف آن است که نشان داده شود کارآمدی دولت در فلسفه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی، متناسب با نوع رهیافتی که ایشان از هستی و پیشرفت و کمال انسان دارد، از معیارهای خاصی برخوردار میباشد. روش پژوهش این نوشتار، تحلیل از محتوای گزارههای توصیفی و هنجاری و تجویزی از انسان و اقتضائات کمالات او در حوزه حیات مدنی بوده و روش جمعآوری اطلاعات نیز روش کتابخانهای میباشد. نتیجه بحث آنکه در دستگاه فلسفه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی، معیارهای کارآمدی دولت در چارچوب اعتدال مدنی در دو سطح سلبیِ پیشگیرانه و بازدارنده از آسیبها و انحرافات و بیعدالتیها و ایجابیِ زمینهساز تعادل و تعالی انسان بوده و رشد و پیشرفت توأمانی مادی و معنوی، فردی و جمعی و رفاهی آسایش و آرامشآور حیات مدنی انسان را در پی دارد.
Viewing the fact that criteria for the efficiency of government are different in various political philosophies, the author has tried to study Khujwa Nasir Tusi’s view on the issue. More precisely, he aims to study Tusi’s criteria as per his particular approach to existence and perfection of man. The adopted method for the collection of data is library-reference and for processing is to analyze the content of descriptive and prescriptive propositions about man and the demands of man’s perfection in man’s civil life. The result is that in Khwja Nasir Tusi’s political philosophy, government’s efficiency is defined within the framework of civic moderation at two levels: 1- negatively preventive which restrains harms deviations and injustice, and 2-, positively preparing the ground for man’s moderation and transcendence giving rise to man’s material and spiritual, individual and social progress, and welfare and peace of man’s civic life.
ملخص الجهاز:
هدف از این مقاله آن است که نشان داده شود خواجه نصیرالدین طوسی متأثر از وحی و حکمت ایرانی ـ اسلامی در چارچوب اعتدال مدنی به دولتی میاندیشد که توانایی دارد با ایجاد تعادل و توازن، جامعه و افراد آن را در حیات مادی و معنوی و دنیوی و اخروی و نیازهای مناسب هریک متوازن و متعادل ساخته و به سعادت دنیا و آخرت رهنمون سازد.
در این صورت، اعتدال در نفس به ظهور و بروز فضایل نفسانی منجر میشود و در خانواده رعایت مصالح افرادِ اهل منزل را در بر دارد و در جامعه و نظام سیاسی با هدف نیل به کمال حقیقتی و قوانین مقتضی مصلحتِ همه افراد جامعه، اسباب و لوازم دستیابی به سعادت حقیقی را فراهم میسازد؛ چنانچه خواجه نصیر الدین طوسی همین مقصود را در تعریف حکمت مدنی اراده میکند: «نظر بود در قوانین کلی که مقتضی مصلحت عموم بود ازآنجهت که به تعادل متوجه باشد به کمال حقیقی» (همان، ص254).
در چارچوب اندیشه اعتدال حاکم بر فلسفه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی و تأثیرپذیری ایشان از وحی و حکمت ایرانی ـ اسلامی با اعتقاد به نقش بیبدیل دولت و سیاست امامت برای تحقق ارزشها و تحقق کمالات اشیاء، ایشان ضروری میداند که اشیاء از افراط و تفریط بهدور بوده و حالت تعادل داشته باشند تا خود بتوانند خوب بیندیشند و خوب تصمیم بگیرند و خوب عمل کنند.