ملخص الجهاز:
"در واقع این شخصیتها که حاصل ذهن و تفکرات نویسنده از آدمهای اجتماع محسوب میشوند،مفهوم ازدواج و جدایی را به شکل جذابی تصویر میکنند و نویسنده بیآنکه بخواهد از این موضوع یکطنز سرگرمکننده بسازد و در پی آن در دام چاله سطحینگری بغلتد، یا با سطحینگری بخواهد اثر شعاری ارائه دهد، موقعیتی تأثیرگذار همراه با طنزی پنهان و تلخ از وضعیت اجتماعی را نشان میدهد.
در واقع باران مشغول یادآوری یا بازآفرینی خاطراتگذشته از طریق خوانش یادداشتهایش است و تماشاگر آنچه را که به صورت اجرا به وسیله بازی بازیگران میبیند و شاهدش است،در اصل یادآوری همان خاطرات گذشته باران در کودکیاش است و به نوعی نویسنده به (به تصویر صفحه مراجعه شود) این طریق به کمک عصر فلاشبک در سینما،به عقب باز میگردد و بخشی از دوران کودکی باران را تصویر میکند؛بارانی که متعلق به یکخانواده از قشرمتوسط رو به بالای جامعه است و با واگویههای او شاید تلاش میکند خود را تسکینداده و مفهوم دیگری از زندگی را پیش رویمان تصویر یا تحلیل کند.
انتخاب نوع موسیقی که با آواز سنتی و آهنگ تار همراه است،نیز براساس روحیات آرام شخصیت اصلی یعنی آیسودا صورت پذیرفته است و به این وسیله کارگردان بخشی از روحیات و علایق ایرانی شخصیتهای خود را نشان میدهد؛موسیقیای که در خود نوعی حزن و غم را تداعی میکند و با منطق داستانی و شخصیت پردازی آدمهای آن،هماهنگ دیده میشود.
ما با ایجاد چنین وضعیتی براساس تأکید بیشتر نویسنده و کارگردان نمایش بر شخصیتهای نمایش و پیبردن بیشتر به درونیات آنها پیمیبریم که به نوعی هم جذابیت اجرا کمککرده و هم جزئی تازه و جدید از شیوه کارگردانی یعقوبی متجلی میشود و جزء ویژگیهای این نمایش قرار میگیرد."