خلاصة:
نظم بینالملل معاصر در دل مفاهیم، تعابیر و تجربههای جهان مدرن قابل فهم است. این نظم که از آن به «نظم لیبرال» هم تعبیر میشود، نمایش دهندۀ تعامل برقرار میان بازیگرانش است که در راس آنها دولت - ملت قرار دارد. این نظم و این بازیگر اصلی در سدۀ بیست و یکم از سوی هستندهای نوظهور و نوآیین در عرصه جهانی به چالش کشیده شدند. دولت اسلامی عراق و شام (داعش) به صورت مشخص نظم بینالملل و ایدۀ مرکزی آن، یعنی دولت - ملت را به هماوردی طلبید. نوشتار حاضر مشخصا این فرضیه را پیش میکشد که جنبشهای تکفیری نظم بینالملل مسلط را بزرگترین دشمن خود میدانند. کوشش نگارندۀ این نوشتار تبیین نگرش رادیکالیسم تکفیری در رویارویی با نظم بینالملل است. این مهم از طریق توضیح جایگاه ایدۀ دولت - ملت در نظم بینالملل معاصر، واکاوی برداشت و فهم جریانهای تکفیری از آن و شرح شیوۀ کنش آنها به انجام میرسد. روششناسی این نوشتار شالودهشکنی دریدا است.
واژههای کلیدی: نظم بینالملل، تکفیریسم، دولت - ملت، قدرت هژمون
The contemporary international order is understandable from the perspective of the concepts, interpretations and experiences of the modern time. This order, which is also interpreted as a liberal order, reflects the interaction and relations established between its actors, at the center of which is the nation-state. In the 21st century, this order and this main actor were challenged by a new and emerging existence on the world stage, i.e., Islamic State of Iraq and the Levant (ISIL). ISIL has clearly challenged the international order and its central idea, the nation-state. This paper hypothesizes that Takfiri movements consider the hegemonic international order specifically as their main problem. The author tries to explain the attitude of Takfiri radicalism in confronting the international order. This is done by explaining the status of the idea of the nation-state in the contemporary international order, analyzing the perception and understanding of Takfiri movements from it and describing their action approach. The methodology of this paper is Derrida's deconstruction method.
ملخص الجهاز:
اين رويکرد ذيل بهره گيري از روش شناسي دريـدا و بـا تمرکـز بـر مقاومـت ذهني و عملي جريان تکفيريسم در برابر نظم دولت - ملـت محور بـه انجـام رسـيده است ؛ نظمي که با اعمال سلطۀ غرب بـه شـکل يابي جهـان بين الملـل براسـاس منـافع غربيان انجاميد و در ادامۀ حياتش نيز اين منطق را استمرار بخشيد.
اين اتفاق در جهان بين الملل کنوني که اصل همکاري را در برابر نـزاع قدرت در اولويت قرار داده ، منتهي بـه بـروز بحـران تـازه اي شـده اسـت کـه آن را ميتوان ذيل فرايند غيريت سازي دربارة نظم بين الملل و قواعد پذيرفته شـده در آن ، از سوي گروه هاي سلفي - جهادي مورد تحليل قرار داد.
اين دوگانه که در امتداد پيدايش دولت - ملت هـا و دولت هـا به مثابه هستنده هايي عاقل مورد توجه قرار ميگيرد، به شکل بنيادين با رويکردهاي جريان هاي جهادي ناهمساز و ناهمخوان است ؛ زيرا آنهـا ايـن دوگانـۀ مسـتقر نظـم بين الملل موجود را با توجه به موجوديت دولت ملت ها در تقابل با مفهوم خلافـت و نيز به مثابه تجربه اي تاريخي و آنارشي موجود در عرصۀ بين الملل در مقابل انديشـۀ تأسيس دارالاسلام ، به مثابه آرمان گسترش جهاني اسـلام بـه چـالش ميکشـند.
ذيل ادعايي از اين دست ، باز هم بايد گفت مهم ترين انتقادهاي آنـان بـه نظـم بين الملل مستقر ايدة دولت - ملت و نقش برجستۀ ايـن واحـد سياسـي اسـت کـه در عرصه جهاني ايفا ميکند.