خلاصة:
بیان مسئله:
جدیدترین آمیختگی بین هنر و فناوری بلاک چین، حرکت هنری تازه ای را به نام کریپتوآرت پدید آورده است. این شیوه نوظهور که به تازگی توجه جهان هنر را به خود جلب کرده، نیازمند درک و خوانش ویژه ای است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سوال است که چه چیزی این فناوری نوآورانه را به هنر تبدیل می کند و تلاش دارد تا بیابد آیا کریپتوآرت می تواند بازارمحوری و کالاشدگی هنر را در نظام سرمایه داری به چالش بکشد؟
هدف پژوهش:
هدف مطالعه پیش رو این است تا ضمن آشنایی با شیوه عملکرد تکنولوژی در کریپتوآرت و ردگیری زمینه های شکل گیری آن در تاریخ هنر، به درک بهتری از این حرکت جدید هنری دست یابد و هم چنین پتانسیل رهایی بخش هنر رمزنگاری را در حیطه بازارمحوری مورد مطالعه قرار دهد.
روش پژوهش:
این پژوهش با هدف بنیادی و روش تاریخی-توصیفی برای پاسخ به سوالات خود، از نظرات اندیشمندانی چون «لوسی لیپارد»، «والتر بنیامین» و «ژان بودریار» بهره برده است. نمونه ای از آثار کریپتوآرت نیز در تحقیق پیش رو مورد مطالعه قرار گرفته است؛ روش نمونه گیری غیرتصادفی، هدفمند و شامل اثر هنرمند نام آشنای معاصر «دیمین هرست» است که پروژه وی بازتاب بیش تری در رسانه ها داشته و قیمت فروش آن قابل توجه بوده است.
نتیجه گیری
نتایج روشن می سازد کریپتوآرت از این رو هنر است که در امتداد مفاهیم پیشین تاریخ هنر معاصر در تکاپوی بازتعریف هنر و نمایاندن رابطه آن با زندگی است. تکنولوژی در این رویه تازه می کوشد از طریق منضم کردن یک دارایی مجازی به آثار، اصالت و یگانگی مد نظر مدرنیسم را به هنر دیجیتال باز گرداند. هم چنین یافته ها بیانگر این هستند که هنر رمزنگاری شده می تواند فرصت ها و تهدید هایی را برای اقتصاد هنر به همراه داشته باشد؛ از یک سو توانایی تمرکززدایی و به چالش کشیدن چارچوب های مرسوم بازار سرمایه محور هنر را دارد و از سوی دیگر می تواند به ابزاری جهت تقویت فرایند کالاشدگی و تسلط مجدد سرمایه بر هنر تبدیل شود.
ملخص الجهاز:
سؤال پژوهش: پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که چه چیزی این فناوری نوآورانه را به هنر تبدیل میکند و تلاش دارد تا بیابد آیا کریپتوآرت میتواند بازارمحوری و کالاشدگی هنر را در نظام سرمایهداری به چالش بکشد؟هدف پژوهش: هدف مطالعۀ پیشرو این است تا ضمن آشنایی با شیوۀ عملکرد تکنولوژی در کریپتوآرت و ردگیری زمینههای شکلگیری آن در تاریخ هنر، به درک بهتری از این حرکت جدید هنری دست یابد و همچنین پتانسیل رهاییبخش هنر رمزنگاری را در حیطۀ بازارمحوری مورد مطالعه قرار دهد.
فرضیۀ مورد بررسی در پژوهش حاضر بر پایۀ این گمان قرار گرفته است که کریپتوآرت به سایر گرایشهای ضد هنری در تاریخ هنر، که ماهیت و تعاریف مرسوم هنر و زیباییشناسی را به چالش میکشند، وابسته است و از طریق همین ارتباط و با داشتن رویکردی مشابه به اثر هنری، قلمداد میشود.
در پژوهش حاضر جهت بررسی تأثیرات تکنولوژی بلاکچین در ساحت هنر و نشاندادن اهمیت ایجاد «اصالت» و «یگانگی» از طریق توکنهای منحصربهفرد، از نظریات والتر بنیامین و ژان بودریار استفاده شده است؛ متفکرانی که مسائلی مربوط به تسلط تکنولوژی بر جامعه و اندیشۀ انسان مدرن و نیز در ارتباط با مفاهیم اصالت و و یگانگی آثار هنری مطرح میکنند.
همچنین اثر هنری کریپتو میتواند مانند سایر اجناس نایاب، توسط کلکسیونرها مبادله، معامله یا نگهداری شود، این آثار در بازار ثانویه قابل معامله هستند و در برخی از قراردادها، هر فروش بعدی منجربه پاداش به هنرمند اصلی نیز خواهد شد؛ بهعنوان مثال ده درصد از قیمت فروش به کیف پول هنرمند واریز میشود (Franceschet et al, 2021, 402-403).