خلاصة:
تجارب دین بر سه محور استوار می گردد: خدا، جهان و انسان. سیر تحول انسان به سطح متعالی، نوعی رها شدن از خود و حضور در اجتماع است. به عقیدۀ عطار مهم ترین مرحله در عرفان، فناء فی الله است. رهرو در طی طریق الی الله با طلب معرفت حق، کیمیای عشق الهی را می یابد و با جذبۀ عنایات ربّ، سیر کمال را به شوق قُرب حق طی می کند تا در حق الیقین به مرحلۀ فناء فی الله برسد، به شهادت، حد اعلای مقام انسان. پژوهش حاضر با تحلیل محتوا، به تبیین رویکردهای عطار در الهی نامه، برای حصول به مرحلۀ فناء فی الله پرداخته است. حاصل جستجو آن که عارف برای رسیدن به مرحلۀ فنا و قُرب حق نیازمند لوازمی است که بدون آن نیل به این مرحله امکان پذیر نیست، از جمله: ترک تعلقات، صبر بر سختی ها، خاموشی، حضور قلب، بصیرت و عنایت خداوند.
ملخص الجهاز:
حصاري از فنا بايـد دريـن کـوي و گرنه بر تو زخم آيد ز هر سـوي ( همان : ٢٥٨ ) عطار معتقد است زماني سالک ، موفق به حضور در بارگاه الهي مي گـردد کـه بتوانـد رعونت را با رياضت از خود دور کند و مستغرق عظمت خدا شود.
خاموشي با توجه به حديث من عرف نفسه فقد عرف ربه و عبارت مـن عـرف الله کـل لسـانه ، عطار از خموشي عارف متحير در مرتبۀ فنا و بقا که محو عين اليقين است سخن مـي گويـد و حکايتي را از شيخ ابوسعيد بازگو مي کند: چنين گفته ست شيخ مهنه يـک روز کــه رفــتم پــيش پيــر عــالم افــروز خموشـش يـافتم دايـم بـه غايـت فــرو رفتــه بــه بحــري بــي نهايــت بدو گفتم که حرفي گوي اي پير کــه دل را تقويــت باشــد ز تقريــر زماني سـر فـرو بـرد از سـر حـال پس آنگـه گفـت اي پرسـندة قـال بجز حق هيچ داني زان چه جويم کراي گفـت نکنـد زان چـه گـويم ولي آن چيز کان حق اليقين اسـت بنتوان گفت خاموشيم ازيـن اسـت ( همان : ٢٠٨ ) به گفتۀ عطار، سالک براي نيل به مرحلۀ فناي في الله ، بـا تهـذيب نفـس ، خـويش را از بند خودپرستي رها مي کنـد و متحلـي بـه زينـت عشـق الهـي، بـا فنـاي در توحيـد، محـو و مستغرق صفات پروردگار مي شود.