خلاصة:
این پژوهش با هدف مقایسه طرحوارههای آسیبزای اولیه در زنان مبتلا به اختلالات شخصیت و زنان عادی شهر اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه؛ زنان مبتلا به اختلالات شخصیت مرزی، نمایشی، وسواسی، وابسته و اجتنابی و زنان بهنجار در سال 1398 بود. در این پژوهش از روش نمونهگیری غیراحتمالی هدفمند استفاده شد، به این صورت که 60 نفر از زنان 20 تا 40 ساله مبتلا به اختلالات شخصیت مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان و 60 نفر از افراد سالم صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادند. ابزار سنجش شامل پرسشنامه طرحوارههای آسیبزای اولیه (Young, 1998) بود. دادهها به روش تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین طرحوارههای آسیبزای اولیه در بین زنان مبتلا به اختلالات شخصیت مرزی، نمایشی، وسواسی، وابسته و اجتنابی با زنان عادی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). بدین صورت که افراد مبتلا به اختلالات شخصیت نسبت به افراد عادی، دارای نمرات بالاتر در مولفههای بریدگی و طرد، خودمختاری و عملکرد مختل، دیگرجهتمندی، بازداری و گوش به زنگی بیش از حد و محدودیتهای مختل بودند. بر اساس این نتایج، لازم است که به فرایندهای روان شناختی، اجتماعی، هیجانی و خانوادگی افراد مبتلا به اختلال شخصیت توجه و با بکارگیری روشهای مداخلهای مناسب همچون طرحواره درمانی، به سلامت روانشناختی آنان کمک شود.
The aim of this study was to compare early maladaptive schemas in women’s suffering from personality disorders and normal women’s in Isfahan. The research method was descriptive comparative causal. The statistical population of the study includes two groups; Women with borderline personality disorders were dramatic, obsessive, dependent, and avoidant, and normal women in year 2019. In this study, purposive non-probabilistic sampling method was used, in which 60 women aged 20 to 40 years with personality disorder referred to counseling centers in Isfahan and 60 healthy individuals were purposefully selected and answered the research questionnaires. The assessment tool included a questionnaire of early traumatic schemas (Young, 1998). Data were analyzed by multivariate analysis of variance The results showed that there was a significant difference between primary traumatic schemas among women with borderline, dramatic, obsessive, dependent and avoidant personality disorders with normal women (P <0.01).Thus, people with personality disorder had higher scores than normal people in the components of cut and rejection, autonomy and dysfunction, other directionality, inhibition and excessive ringing and impaired constraints. Based on these results, it is necessary to pay attention to the psychological, social, emotional and family processes of people with personality disorder and to help their psychological health by using appropriate intervention methods such as schema therapy.
ملخص الجهاز:
یکی از عواملی که به نظر میرسد در شکلگیری، تقویت و تثبیت اختلالات شخصیت دارای نقش باشد، وجود طرحوارههای آسیبزای اولیه (early maladaptive schema) است (Almousawi, 2016, Bach & Farrel, 2018, Khosravani, Mphammadzade, Sharifi bastan, Amirinejad & Amini, 2019).
پژوهش محمدامینی، نجیمی، ابوالقاسمی و مفتاق (1393) نشان داد که بین طرحوارههای ناسازگار اولیه شامل طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیتهای مختل، گوش به زنگی بیش از حد و دیگر جهتمندی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد (Mohammadamini, Najimi, Aboulghasemi & Meftagh, 2014).
در مطالعهای جدیدتر، نتایج پژوهش منصوری، آتش پور و آقایی (1396) نشان داد که بین طرحوارههای ناسازگار اولیه در افراد مبتلا به اختلالات شخصیت مرزی و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد (Mansouri, Atashpour & Aghayi, 2017).
بحث و نتیجهگیری این پژوهش با هدف بررسی مقایسه طرحوارههای آسیبزای اولیه (بریدگی و طرد، خودمختاری و عملکرد مختل، دیگرجهتمندی، بازداری و گوش به زنگی بیش از حد و محدودیتهای مختل) در زنان مبتلا اختلال شخصیت با زنان بهنجار شهر اصفهان انجام گرفت.
یافتهها نشان داد که بین ابعاد طرحوارههای آسیبزای اولیه (بریدگی و طرد، خودمختاری و عملکرد مختل، دیگرجهتمندی، بازداری و گوش به زنگی بیش از حد و محدودیتهای مختل) در بین زنان مبتلا به اختلال شخصیت با زنان عادی تفاوت معنادار وجود دارد.
بدین صورت که زنان مبتلا به اختلال شخصیت نسبت به زنان عادی، دارای نمرات بالاتر در مولفههای طرحوارههای آسیبزای اولیه (بریدگی و طرد، خودمختاری و عملکرد مختل، دیگرجهتمندی، بازداری و گوش به زنگی بیش از حد و محدودیتهای مختل) بودند.