خلاصة:
نظریه ناظر آرمانی نظریهای است که تبیینی گرایشی از امور اخلاقی دارد. طبق تقریرهای مختلف این نظریه برای تحلیل معنای قضایای اخلاقی، کسب معرفت اخلاقی و تبیین هستیشناختی اوصاف اخلاقی میتوان به گرایشهای ناظر آرمانی رجوع کرد. رودریک فرث شاخصترین صورتبندی از این نظریه را ارائه داده است. او تقریری معناشناسانه از نظریه ناظر آرمانی ارائه میدهد و معتقد است عمده تلاشهای فیلسوفان در باب تحلیل معنای خوبی با اشکال اساسی روبهرو است. فرث راهحل را رجوع به این نظریۀ مطلقگرای گرایشی میبیند. وی با برشمردن مؤلفههای محوری این نظریه و خصوصیات ناظر آرمانی می-کوشد راهکاری شهودی برای تحلیل معنای گزارههای اخلاقی فراهم کند. ویژگیهایی که فرث در مقاله خود به ناظر آرمانی نسبت میدهد متناسب با کارکرد معناشناسانهای است که برای آن در نظر دارد. مؤلفههای اصلی و نیز خصوصیات ناظر آرمانی مورد نقد برخی فیلسوفان قرارگرفته است. در این مقاله ناظر آرمانی استعاره از عقل و گرایشهای ناظر آرمانی همان گرایشهای عقلانی در نظر گرفته شده است. بر مبنای همین پیشفرض با بررسی برخی نقدهای وارد شده به این نظریه کلیت تقریرهای معناشناسانه و معرفتشناسانۀ آن را عقلانی و قابل دفاع مییابیم. هرچند با اعمال برخی تغییرات در ویژگیهای ناظر آرمانی میتوان این نظریه را پذیرفتنیتر ساخت.
The Ideal Observer Theory is a theory that has a dispositional explanation of moral affairs. According to this theory, to analyze the meaning of moral propositions, acquire moral knowledge, and ontologically explain moral attributes, one can refer to the dispositions of the ideal observer. Roderick Firth has presented the most significant formulation of this theory. He considers a semantic interpretation of the IOT and believes that most of the efforts of philosophers in analyzing the meaning of good are faced with fundamental problems. He tries to provide an intuitive solution for analyzing the meaning of moral propositions by IOT. The characteristics that Firth attributes to the IO are proportional to the semantic function he intends. The main characteristics of this theory and the characteristics of the IO have been criticized by some philosophers. In this article, we have considered the IO as a metaphor for reason, and the ideal observer's dispositions are the same as rational dispositions. By examining some criticisms of this theory, this presupposition makes its semantic and epistemological interpretations reasonable and defensible. However, by applying some changes in the characteristics of the ideal observer, this theory can be more acceptable and defensible.
ملخص الجهاز:
حال اگـر بپـذيريم کـه مي توان معناي گزاره «الف ، خوب است » را به اين صورت بيان کرد که «ناظر آرماني در موقعيـت مفروض به الف گرايش ١ خواهد داشت »، اين سؤال باقي ميماند که خود ناظر آرماني داراي چـه ويژگيهايي است و تحـت چـه شـرايطي واکنش هـاي او ميتوانـد تعيين کننـده معنـا و درسـتي/ نادرستي گزاره هاي اخلاقي باشد؟ روش فرث براي تعيين ويژگيهاي ناظر آرماني، رجوع به تجربيات زيسـتۀ انسـان هاسـت .
ناظر آرماني بايد قادر باشد علاوه بر داناي مطلـق بـودن و علـم بـه امور واقع ، تمام پيامدهاي تصميم هاي ممکن را نيز پيش چشم داشته باش و بـا اسـتفاده از تخيـل خود خوشي و رنج هاي افراد دخيل در مسئله را درک کند (١٩٨٨ ,Taliaferro)؛ خود فـرث ميپـذيرد که اين ملاک عملا محقق نخواهـد شـد، امـا چـه در مـورد دانـاي مطلـق بـودن و چـه در مـورد جامع نگر بودن بايد به اين نکته توجه داشت که فرث در حال ارائه ٔ يک معيـار اسـت و معيارهـا در هر علمي لزوما به صورت عملي قابل تحقق نيستند.
تقرير زبان شناسانه نظريۀ ناظر آرماني را ميتوان به عنوان نظريه اي براي تحليـل معنـاي احکـام اخلاقـي و در حـوزه زبان شناسي اخلاق در نظر گرفت که بر اساس آن ، گزاره «الف ، خوب است » را ميتـوان بـه ايـن معنا دانست که «ناظر آرماني به الف گرايش دارد».
“The Definition of an Ideal Observer Theory in Ethics” (1955) انتقادي مشابه با انتقاد برنت به مطلق گرايي ناظر آرماني از سوي چونـگ مطـرح شـده اسـت (٢٠١٣ ,Chung).