خلاصة:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش سبکهای تربیتی و اسنادی در پیشبینی اختلال سلوک با واسطهگری کارکرد اجرائی در دانشآموزان مقطع اول متوسطه بود. جامعه آماری، شامل تمامی دانشآموزان دوره اول متوسطه شهر خوی در سال تحصیلی 1400- 1399 بود که از میان آنها بعد از برآورد حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای 400 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای سیاهه رفتاری کودک آخنباخ نسخه والدین (2007)، پرسشنامه سبکهای فرزند پروری بامریند (1971) و پرسشنامه سبکهای اسنادی پترسون و همکاران (1982) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از مدل معادلات ساختاری در نرم افزار Smart-PLS3 و SPSS-25 استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی دادها نشان داد سه مقدار 01/0، 25/0و 36/0 بهعنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF نشان از برازش مناسب مدل پیشنهادی داشت. همچنین نتایج نشان داد سبک اسنادی مثبت با ضریب تاثیر (202/0-)، سبک تربیتی سهلگیرانه با ضریب تاثیر (338/0)، سبک تربیتی مقتدرانه با ضریب تاثیر (432/0-) و نقص کارکرد اجرائی با ضریب تاثیر (363/0) به صورت مستقیم بر اختلال سلوک تاثیر داشتند. با توجه به تاثیر سبک تربیتی و اسنادی و نقص کارکرد اجرائی در اختلال سلوک، پیشنهاد میشود پژوهشهای بیشتری جهت شناسایی بیشتر عوامل مذکور انجام گیرد و کارگاههای آموزشی برای والدین در زمینه اهمیت این موضوع برگزار شود.
The purpose of this study was to investigate the role of parenting styles and attribution styles in predicting conduct disorders mediated by executive function in junior high school students. The statistical population included all high school students in Khoy in the academic year 2019-2020, from which after estimating the sample size using krejcie -Morgan table and multi-stage cluster random sampling method, 400 people were selected. The sampling method was Multi-stage random. In order to collect information, Aachenbach's Child Behavior Inventory (parents' version (2007)), Baumrind (1971) Parenting Styles Questionnaire and Patterson et al.'s (1982) Attribution Styles Questionnaire were used. Structural equation model in Smart-PLS3 and SPSS-25 software was used to analyze the data. The results of data analysis showed that the three values of 0.01, 0.25 and 0.36 as weak, medium and strong values for GOF, showed a good fit of the proposed model. The results also showed positive attribution style with impact factor (-0.202), Permissive Parenting style with impact factor (0.338), Authoritative Parenting style with impact factor (-0.432) and Defects in executive function with impact factor (0.363) had a direct effect on conduct disorder. Considering the effect of Parenting Styles, Attribution Styles and Defects in executive function on Conduct disorder, it is suggested that more research be done to identify more about the mentioned factors and workshops be held for parents on the importance of this issue
ملخص الجهاز:
با توجه به تأثير سبک تربيتي و اسنادي و نقص کارکرد اجرائي در اختلال سلوک، پيشنهاد ميشود پژوهش هاي بيشتري جهت شناسايي بيشتر عوامل مذکور انجام گيرد و کارگاه هاي آموزشي براي والدين در زمينه اهميت اين موضوع برگزار شود.
Kim, Vuong, Dietrich, Chen 5.
Scaini, Caputi, Ogliari, Oppo 2.
Brandes, Reardon, Shields, Tackett 4.
Wu, Zhang, Wang, Sun, Mao, Han, Cao 109 ميکنند، ميتواند تبيين مناسبي براي ضعف کارکرد اجرائي در کودکان مبتلا به اختلال سلوک باشد(کنت ، هاپفر، کورلي، استالينگ ١، ٢٠٢٢).
همچنين ، با توجه نقش سبک هاي تربيتي، اسنادي و نقص کارکرد اجرائي در اختلال سلوک و کمبود پيشينه پژوهشي در اين زمينه در نمونه دانش اموزان ، پژوهش حاضر با يک نگاه جامع نگرانه به نقش پيش بيني کننده اين مؤلفه ها در تببين سلوک ميپردازد و به دنبال اين است که با شناسائي هر چه بيشتر عوامل زمينه ساز اين اختلال و روشن کردن ماهيت آن ، راهنماي مفيدي براي مشاوران و درمانگران اين حوزه باشد و مشاوران و درمانگران بر مبناي آن بتوانند راهکارهاي علمي سودمندي براي ارتقاء سطح عملکرد تحصيلي، شغلي و اجتماعي دانش آموزان فراهم کنند.
Kent, Hopfer, Corley, Stallings 2.
به منظور سنجش نقش سبک هاي تربيتي و اسنادي در پيش بيني اختلال سلوک با واسطه گري کارکرد اجرائي و ارائه مدل مفهومي در اين زمينه ، از مدل معادلات ساختاري (SEM) استفاده شده است .
علاوه بر اين نتايج پژوهش حاضر نشان داد سبک هاي تربيتي و اسنادي از طريق کارکرد اجرائي بر اختلال سلوک اثر غيرمستقيم و معنيداري دارد.