خلاصة:
یکی از اصول و قواعدی که برخی از علما، بهویژه فقها، در روند استنباط امور نقلی از آن بهره میبرند، قاعده ترجیح حس در محتمل الحس و الحدس یا اصالت حس است. طبق این نظر در دوران بین حسی یا حدسی بودن یک امر، درجایی که اعتبار به حسی بودن امر است نه حدسی بودن آن، جانب حس ترجیح داده شده و بر این اساس، آثار حسی بودن بر آن امر مترتب شده و ملتزم به لوازم آن می گردد. قائلان در اعتبار این اصل به ادله ای چون بنای عقلا، ظاهر حال، ظاهر کلام بهضمیمه وثاقت راوی و نیز عدم اعتناء به شک تمسک می کنند. در مقابل عده ای نیز این اصل را رد کرده و بهصورت اجمال آن را بیاعتبار و بیپشتوانه از دلیل می دانند. نویسنده در این پژوهش بنیادی- کاربردی و با روش کتابخانهای و رجوع به آثار، معروف ترین کاربستهای این قاعده در نزد قائلان آن را ارائه میدهد، سپس در توصیف و تحلیل ادله هر دو طرف در پذیریش و عدم پذیرش این اصل بهصورت تفصیلی، به این نتیجه می رسد که ادله مورد استناد بر این اصل، ناتمام بوده و این ترجیح خالی از پشتوانه و دلیل معتبر است و قول به عدم اعتبار آن مصیب بهواقع است.
One of the principles and rules that some scholars, especially jurists, use in the process of inference of scriptural (textual) matters is the principle of preference of sense (his) in Muhtamal al-His (“what is possible to sense”) and Muhtamal al-Hadas (“what is possible to guess”(, or the principality of sense. According to this opinion, in circulation between sensual of conjectural of a matter, where validity is due to the sensibility of the matter, not its conjecture, the side of sense is preferred. Based on that, the effects of sensibility are arranged on that matter and become bound to its necessities. Those who believe in the validity of this principle rely on evidence such as the intellectuals’ attitude, apparent state of affairs, the apparent of the word within the authenticity of the narrator, and also ignoring the doubt. On the other hand, some scholars reject this principle and consider it invalid and unsupported by reason. This basic-applied study used the book-reading method and references to some works. By describing and analyzing the evidence of both sides in accepting and not accepting this principle in a detailed manner, and by presenting the most famous applications of this principle in the eyes of those who believe in it, the writer comes to the conclusion that the evidence based on this principle is incomplete, this preference is unsupported by valid reason, and the opinion of the invalidity of that is closer to reality.
ملخص الجهاز:
اخبار اگر خبر و گزارشی نسبت به جریان امور روزمره، داده شود و معلوم نباشد خبر گزارشگر از روی حس است یا نظر و حدس، بهگونهای که خبر ازجمله اموری است که عادتاً از روی حس ادراک میشود، گفته شده بنا بر اصالت حس، حمل بر حسی بودن خبر میشود (صدر، 1408 ق، مباحث الأصول، 2/597؛ https://mfeb.
حال اگر خود این قیود، مشعر به علیت و وجه اصالت پیدا کردن احتمال حس بر حدس و وجه تقدیم آن باشد؛ به نظر نویسنده، غالب بودن چیزی به ما هو غالب نمیتواند وجهی برای ترجیح و تقدیم در نزد عقلا بما هم عقلا باشد و فینفسه ملاک ندارد؛ چراکه این تقدیم، یک فعل عقلائی و مرتبط به عقل عملی و بر اساس آن بوده و حسن و قبح به معنای مدح و ذم خواهد بود و بنا بر نظر نویسنده، ملاک عمل عقلا در مدح و ذم در همهجا بر اساس مصلحت و مفسده نوعی یا منتهی بر آن است و اینطور نیست که بر صرف غلبه حسی بودن امری، مصلحت نوعی و بر عدم حمل بر حسی بودن آن، مفسده نوعی مرتبط شود؛ مثل ظهورات که اگر کلام گوینده بر ظهورش حمل نشود، مفسده نوعی ایجاد شده و نظام تفهیم و تفاهم نوعی بههمخورده و اختلال و فساد برپا خواهد شد و بهاصطلاح آجر روی آجر بند نخواهد آمد و ازاینرو است که عقلا، کلام گوینده را بر ظهوراتش حمل میکنند؛ چون غالباً مراد جدی و استعمالی گویندگان یکی است و با این حمل از مفاسد و سوء تبعات آن در امان میمانند.
Qom: Maktabat al-Iʼlām al-Islāmī al-Ṣadr, al-Sayyid Muḥammad Bāqir.