خلاصة:
ازدواج مقدسترین و پیچیدهترین رابطه میان دو انسان از دو جنس مخالف است که ابعاد وسیع و عمیق و هدفهای متعددی دارد و پرداختن به روابط زناشویی و ارتقای سازگاری و رضایت میان زوجین را میتوان یکی از رسالتهای مهم از سطح فردی تا اجتماعی دانست. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیتگرا بر سازگاری زناشویی و رضایت زناشویی زوجین در آستانه طلاق بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره خانواده و زوجدرمانی منطقه 5 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونهگیری هدفمند تعداد 40 نفر (20 زوج) انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر یا 10 زوج) و یک گروه کنترل (20 نفر یا 10 زوج) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیتگرا بر اساس پروتکل Afshari et al. (2022) اجرا شد. به منظور گردآوری دادهها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی (ENRICH) و پرسشنامه سازگاری زناشویی (DAS) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری دادهها از تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و آزمون تعقیبی توکی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر رضایت زناشویی (76/7 = F و 002/0 = P) و سازگاری زناشویی (11/7 = F و 002/0 = P) میتوان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیتگرا) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی) شده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیتگرا بر گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که این تأثیرات پایدار بود. بر اساس یافتههای موجود میتوان نتیجهگیری نمود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیتگرا بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زوجین در آستانه طلاق مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد میشود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهرهمند شوند.
Marriage is the most sacred and complex relationship between two people of opposite sexes, which has wide and deep dimensions and multiple goals, and dealing with marital relations and promoting compatibility and satisfaction between couples can be considered one of the important missions from the individual to the social level. Therefore, the purpose of this research was to investigate the effectiveness of therapy based on acceptance and realistic commitment on marital adjustment and marital satisfaction of couples on the verge of divorce. In terms of purpose, the current research was of an applied type, and in terms of method, based on the research design and method, it was quasi-experimental with a pre-test and post-test design (with an experimental group and a control group and a three-month follow-up period). The statistical population used in the current study included all couples who referred to family counseling and couple therapy centers in the 5th district of Tehran in 2011. Among these people, 40 people (20 couples) were selected using the purposeful sampling method and randomly assigned to an experimental group (20 people or 10 couples) and a control group (20 people or 10 couples). Then, on the experimental group of the treatment package based on acceptance and realistic commitment based on the protocol of Afshari et al. (2022) was implemented. In order to collect data, the research tools included Marital Satisfaction Questionnaire (ENRICH) and Marital Compatibility Questionnaire (DAS). In order to statistically analyze the data, analysis of variance with repeated measures and Tukey's post hoc test and SPSS software version 26 were used F value and significance level were calculated in the variables of marital satisfaction (F = 7.76 and P = 0.002) and marital compatibility (F = 7.11 and P = 0.002). It can be concluded that the independent variable (treatment based on acceptance and realistic commitment) has significantly changed the dependent variables (marital satisfaction and marital compatibility). Therefore, it can be concluded that the changes made in the dependent variables were due to the implementation of the treatment based on acceptance and realistic commitment on the experimental group. The results of the LSD post hoc test showed that these effects were stable. based on the available findings, it can be concluded that the therapy based on acceptance and realistic commitment was effective on marital satisfaction and marital compatibility of couples on the verge of divorce. Therefore, it is suggested that experts benefit from the techniques of this approach in their work.
ملخص الجهاز:
لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسي اثربخشي درمان مبتني بر پذيرش و تعهد واقعيت گرا بر سازگاري زناشويي و رضايت زناشويي زوجين در آستانه طلاق بود.
بر اساس يافته هاي موجود ميتوان نتيجه گيري نمود که درمان مبتني بر پذيرش و تعهد واقعيت گرا بر رضايت زناشويي و سازگاري زناشويي زوجين در آستانه طلاق مؤثر بود.
جامعه آماري به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کليه زوجين مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده و زوج درماني منطقه ٥ تهران در سال ١٤٠١ بود و از بين اين افراد با استفاده از شيوه نمونه گيري هدفمند تعداد ٤٠ نفر (٢٠ زوج ) انتخاب شده و به صورت تصادفي در يک گروه آزمايش (٢٠ نفر يا ١٠ زوج ) و يک گروه کنترل (٢٠ نفر يا ١٠ زوج ) گمارده شدند.
براي آزمايش معنادار بودن اثربخشي درمان مبتني بر پذيرش و تعهد واقعيت گرا بر رضايت زناشويي و سازگاري زناشويي گروه آزمايش از تحليل واريانس چندمتغيري با اندازه گيري هاي مکرر در سه مرحله استفاده شده است .
از اين رو ميتوان نتيجه گرفت که درمان مبتني بر پذيرش و تعهد واقعيت گرا در مرحله پس آزمون به شکل معنادار باعث تغيير در رضايت زناشويي و سازگاري زناشويي شده و در عين حال اين تأثير بر متغيرهاي گروه آزمايش در مرحله پيگيري پايدار بوده است .
بحث و نتيجه گيري پژوهش حاضر با هدف بررسي تأثير درمان مبتني بر پذيرش و تعهد واقعيت گرا بر رضايت زناشويي و سازگاري زناشويي در زوجين در آستانه طلاق انجام شد.
The Effectiveness of Teaching Emotion Management Strategies Based on the Emotionally-Focused Couple Therapy Approach in Improving Family Functioning and Marital Satisfaction.