خلاصة:
اساسیترین رکن اجتماع خانواده است. روابط قرابتی، تعهد فعلی و نفقه اصول سه گانهای است که متاسفانه زوجین در مواجهه با چالشهای روبرو آن را فراموش کرده و از آن سر باز میزنند. اولین راه حل اختلاف را مراجعه به محاکم حقوقی میدانند. در این صورت و با فقدان فرهنگ مناسب از نظر روانی امکان سازش، به حداقل ممکن تقلیل مییابد. براساس مفهوم قرآنی «فان خفتم شقاق بینهما " (نسا35) انتخاب حکم از سوی طرفین بهترین شیوه رفع اختلاف قبل از مراجعه به دادگاه است. در تطبیق رفتارها درک متقابل زوجین از یکدیگر برترین مرحله است. بهترین شیوه در دور شدن از سوء خلق وخشونت خانگی و مناسبترین روش در حل منازعات و برون رفت از طلاق عاطفی رعایت اخلاق حرفهای است. باشد که مراجعه به دادگاه آخرین راه حل رفع خصومت قلمداد شود. مقاله حاضر به روش کتابخانهای و براساس تحلیل محتوی در خانواده صورت میگیرد. با استفاده از متون فقهی و حقوقی، قانون مدنی و قانون مجازات چگونگی عذر خواهی و بخشایش را با تکیه بر اصل فراموشی تبیین مصداقی مینماید. خشونت ناشی از دوگانهها، زمانی به حداقل ممکن خواهد رسید که زوجین حقوق متقابل را آشنا بوده، چرائی بروز سوء خلق، امتناع و عدم تمکین را بشناسند. این پژوهش به سبک متداول طراحی و با استفاده از فیشهای متعدد صورت گرفته است. منظور تحقیق بررسی دوگانههای اخلاقی در مقابله با احکام حقوقی است، بر این باور که فرهنگ عذر خواهی قبل از مراجعه به محاکم در این سرزمین نهادینه شود. به این امید که روز بخشایش و عذر خواهی ضمن جایگیری در تقویم سالیانه ملکه همه روزه ملت ایران شود.
ملخص الجهاز:
نتیجه ی چنین امری ، آن است که ارزش و اهمیت عفو و مدارا بیشتر نمود می یابد»(ایروانی ،1384 ، 7) و از طرف دیگر جهت رعایت ترتیب ( اخلاقی قانونی) ایجاب میکند که جایگاهی برای این امور در نهادهای قانونی ایجاد شود تا در قالب رعایت اخلاق عملی در تحقق وظایف سازمانی دستگاههای آموزشی و قضایی سازو کار لازم در این زمینه تهیه گردد .
این رابطه به طور معمول ادامه نیافته و گاه با یک فعل و انفعال ساده پایان مییابد ، در روابط خانوادگی خصوصا در مورد زوجین در بحث از عفو و عذر و دوگانه های اخلاقی قانونی نمیتوان بدون توجه به دستاوردها به مباحث دیگرپرداخت و انتظار داشت که در سایر علوم و حوزه ها مانند روانشناسی به همین نتیجه ی مطلوب دست یافت .
این مطلب حائز اهمیت است که اگر نگاه ما فقط بر حقوق و قانون باشد کار به سامان نخواهد شد ،در تبیین اجزا یک جامعه برقرار اخلاق ، امنیت ، اقتصاد، فرهنگ و آموزش و عدالت ، عذر و عفوو تنبیه و زندان جز تفکیک ناپذیرآن جوامع اند که در طبقات متعدد آن قرار گرفته اند.
پس در این نگاه حقوق و قانون دارای نشاط و در حرکت اند برای رسیدن به هدف انگیزه لازم است برای آن که با اجرای حق ورعایت قواعد حقوقی مقصود برسیم باید دوگانگی اخلاقی و قانونی را در ارتباط با آموزه های اخلاقی تبین نماییم.