ملخص الجهاز:
"تضاد آشتیناپذیری که میان این دو شخصیت برقرار میشود مستقیما مربوط به پیرنگ داستانی است و به روشنی و سادگی میتوان خصوصیات اولیه یک اثر دراماتیک را بر اکثر آثار کریستی استوار کرد.
2. وجود اطلاعات ارزشمند،راجع به شخصیتها و تم و رویدادهای قصه،در یک سوم ابتدای آن به شخص اقتباسکننده،این اجازه را میدهد که به راحتی بتواند دربارهء چگونگی پیش روی نمایشنامه و اتفاقات آن تصمیمگیری کند و به این آگاهی برسد که آیا این داستان،مواد مورد نیاز برای اجرای نمایش روی صحنه با تمام محدودیتهای شناخت شده آن را در اختیارش قرار میدهد یا خیر.
» با توجه به این نکته که فورستر میگوید،اگر کاراکتری ما را دچار شگفتی کرد و اعمالش برای ما غافلگیرکننده و غیر منتظره بود،او کاراکتری مدور است،میتوانیم با این حقیقت دست پیدا کنیم که پیچیدگی و غیر قابل پیشبینی بودن کاراکترهای داستانها و نمایشنامههای آگاتا کریستی،آنها را در زمرهء کاراکترهای مدور قرار میدهد و حضور همین آدمها در داستان است که باعث میشود،برداشت نمایشی از آن به آسانی صورت گیرد و اساسا مشخصات نمایشی بسیاری را از خود بروز دهد.
» برای رسیدن به مفهوم ستیز در آثار کریستی میتوان از این فرمول استفاده کرد: کشمکش-شخص بازی محوری+هدف+ نیروی مخالف کشمکش-کارآگاه+کشف راز قتل+قاتل «استحکام درام،وابسته به قدرت هر دو طرف معادله است.
منتها با این تفاوت که ما از هویت یکی از این دو نیروی متخاصم باخبریم(کارآگاه) و از دیگری اطلاعی در دست نداریم و جالب اینجاست که همین امر نیز،خود موجب نوعی تعلیق میشود که تماشاگر دائما با خود حدس بزند که چه کسی قاتل است؟ اما نتیجه نهایی نمایشنامه نیز از عناصری است که میتواند در جلب رضایت مخاطب و موفقیت اجرا تأثیر بهسزایی داشته باشد."