ملخص الجهاز:
"و چه بهتر!آیا هرگز شنیدهای که وقتی از خانهام،دانشگاه،به اتهامی واهی،دوشغله بودند،رانده شدم،از احدی صدایی برآید؟چرا همه خاموش ماندند؟آیا تو هم فکر میکنی که این رانده شدنهان مکرر مرا خسته کرده و طالب مرگ شدهام؟نه!ما اگر بازشناسی را فقدان شناخت و بعد شناخت بدانیم،«پرومته» چگونه به بازشناسی میرسد؟بازشناسی پرومته چگونه است؟پرومته چیزی را تجربه میکند که سبب میشود او در انتها چیزی شود که در ابتدا نبوده است.
تو، تویی که فرمودهای:«بخوانید مرا،تا اجابت کنم شما را!»به وضعیت ما بنگر!تئاتر این دیار کجا ایستاده است؟چه گرهی از خلقان تو میگشاید؟ چه حقیقتی را بازتاب میدهد؟سکانداران آن چگونه عمل میکنند؟آیا به حق بر این عرشه تکیه دادهاند؟چه برنامهای دارند؟جماعت قبیله چه میکند؟چگونه رأی میدهد؟چگونه در مجالس و محافل حاضر میشود و کف میزند؟ درد ما چیست؟اعتراض ما از سر چیست؟ چرا همه چیز را به غیر خود محول میکنیم و لحظهای به خویش نمیاندیشیم؟آیا همه معضل تئاتر ما دولت است؟مسئولان هستند؟ یا ما هم به اندازه آنها و حتی بیش از آنها مقصریم؟آیا هنگامهای که ما در جایگاه قضاوت مینشینیم به خودفراموشی دچار نمیشویم و پی«قربانی»نمیگردیم و بار گناهانمان را بار «بز بلاگردان»نمیکنیم و از شهرش نمیرانیم؟ آیا ما افراد قبیله خود را برای«ماندن»خویش و تنها به سلیقه قربان نمیکنیم؟بیانیه مشعشعانه گروه ممیزی دو سال گذشته جشنواره فجر را مرور کنید تا بدانید آزادیخواهان چگونه آزادی را قربان میکنند و برای خود حکم«مقبولیت» صادر میکنند،بیآنکه شرم را به یاد آورند."