ملخص الجهاز:
"الثانی:تماشا دادن تیاتری از مولانا در بلد کبیره طهران و در عمارت رودکی به جهت آنکه قونیه دست اجانب بود و دایرکتوری کار را به هزار خواهش و تمنا حسین ابن منصور متقبل شد که با مشارکت مملی تقریرچی همهچینویس پرفورمانسی تماشا دهند چند رسانهای از سینماتوگراف و اصحاب الحان و ادوات موسیقی و حرکات موزون و قوالی و نقالی و بقالی و الخ که چشم شیطان کبیر و علی الخصوص آفآفآف برادوی از حدقه درآید.
کثیر المصاحبه،کثیر المجادله و الخ!گاه گفتی:دولت مرا در زحمت میدارد و رنجه میکند از بس که ممنوع الکارم و در جام جهاننما و صحنه تماشا میدهم!گفتم:مملی، کج بشین و راست بگو،همه در فکر فوتبالاند و تو در اندیشهء جمع مال!به تازگی راپرت دادهاند که تو رأس درام رئالیستی سوسیالیستی را هم از راه به در کردهای و در هو یا علی رضایی میوه ممنوعه خوراندهای و از«قدسی»به«هستی» کشاندهای!چرا ما را نبردی ناقلا؟راست گفتهاند: «آبی که گاو میخورد مار میشود و ماری که گاو میخورد خار میشود و خاری که مار میخورد وال میشود و والی که آب میخورد، دلفینها خودکشی میکنند بس که دلتنگ مناند!»و فی الحال از این نجوا به درامی رسید که کائنات مبهوت شدند و فی المجلس بر سینه باغچه درامی نگاشت و ابی داد و هزار درام دیگر رویید،چندان که من زیر بار سنگین نوآوری آن بار لهیده شدم از ترس از خواب پریدم و جام جهاننما که از یاد بدره بودم آفشی« OFF »کنم مباحثه ممد و مملی و امیر علی تماشا میداد، اندر مضرات ممیزی تئاتر و پرکاری مطربان!"