خلاصة:
جهانی شدن رقابت سازمانها و شرکتها جهت عرضه محصولات و خدمات خود، آنها را ناگزیر
به پیوستن به بازارهای جهانی کرده است .یکی از ابزارهای مهم فناوری اطلاعات و
ارتباطات که نقش مهمی در یکپارچگی اطلاعات در سازمان دارد و از شروط اصلی پیوستن به
بازارهای جهانی است، سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمانی ( ERP ) است. این سیستم
هم اکنون به عنوان جدیدترین و موثرترین ابزار برنامه ریزی کل منابع سازمان مطرح
بوده و شامل یک نظام بهم پیوسته اطلاعاتی، مهندسی و مدیریتی است که همه نیازهای یک
سازمان را با نگرشی فرایندی ( در جهت نیل به اهداف سازمان و یکپارچه سازی تمام
عملیات ) برآورده می کند. ERP با یک نگاه متفاوت روند کلیه فعالیتهای شرکتها را از
حالت وظیفه گرایی به فرایند محوری تغییر جهت می دهد.
پیاده سازی ERP علاوه بر پرهزینه و وقت گیر بودن، با ایجاد تغییرات بنیادین در
فرایندها باعث ایجاد تنشهایی در اکثر بخشهای سازمان می شود که اگر سازمان بدون توجه
و اطلاع از مشکلات و چالشهایی که هنگام پیاده سازی ERP با آنها مواجه خواهدشد،
اقدام به پیاده سازی کند، قطعا با شکست مواجه خواهدشد.
این مقاله سعی کرده است با استفاده از یک دهه تجربه تحلیل ،طراحی و پیادهسازی
سیستم های اطلاعاتی در یکی از صنایع بزرگ کشور ،به عمده مشکلات ، محدودیتها و
چالشهای پیاده سازی سیستم های یکپارچه و یا به عبارتی برنامه ریزی منابع
سازمانی(ERP) بپردازد و ضمن ارائه راهکارهای تجربی برای برخورد با مشکلات طرح شده،
طرحی پیشنهادی برای پیاده سازی سیستمهای یکپارچه در سازمانها ارائه کند.
ملخص الجهاز:
آیا در سازمانها و شرکتهای بزرگ کشور نیاز به داشتن فناوری واقعا بطور کامل حس شده بود که بی حد وحصر وارد سازمانها شد؟ وظیفه فناوری در کجای فرایندهای قدیمی و دستی شرکتها و سازمانهای کشور تعریف شده بود؟ آیا فناوری آمده بود که همان سیستم های حتی مکانیزه دستی نشده را سرو سامان دهد یا اینکه تواناییهای دیگری هم داشت؟ کدام سازمان بر اساس توانمندی فناوری، سیستمهای خودراتحلیل، طراحی و پیاده سازی کرد ؟ چه کسانی در سازمانها بطور کامل بر توانمندی فناورهای وارد شده واقف بودند ؟ استفاده از این فناوری بیشتر جنبه کاربردی داشت یا تبلیغاتی ومد؟_ و آیا مدیران ارشدی که به زحمت قادر به خاموش و روشن کردن کامپیوترها بودند می توانستند توانمندی این سیستم را در فرایند تولید حس کنند؟ هنوز هم در بعضی از سازمانها هیچگونه نیازی به داشتن سیستم های برنامهریزی حس نمی شود، ولی در برخی از آنها نیاز کاملا مشهود است.
اگر نتیجه کارشناسی امکان سنجی پذیرش ERP در سازمان های بزرگ ایران ، خرید سیستم ERP را بر تهیه و ساخت آن ترجیح دهد آنوقت این سوال مطرح است که آیا مجموعه نرم افزارهای ERP با وضع سیستمها و فرایندهای موجود سازمان، تطابق دارد ؟ در صورت تطابق نداشتن، مطمئنا در روند پیاده سازی ERP اختلال ایجادمی شود که این اختلال می تواند عامل وقفه و یا شکست اجرای ERP باشد.
تجربه نشان داده است که مهمترین عامل ناکامی در پیاده سازی و اجرای ERP ، کارکنان و پرسنل استفاده کننده از نرمافزارها ( بخصوص کاربران عملیاتی سیستم ها ) در بخشهای مختلف سازمان هستند که اگر آموزش فرهنگی و علمی مناسبی در خصوص تغییر روشهای سنتی خود نبینند و نپذیرند که ERP روند اجرای کارها و فعالیتهای آنها را نسبت به سیستمهای قبلی بهبود می بخشد ، در برابر اجرای آن مقاومت نشان میدهند و آن را با شکست مواجه میکنند.