ملخص الجهاز:
"پیامبر خدا با زخمهای بیشمار و خطرناکی که بر چهره دارد،پیشاپیش همه سوار بر اسب میشود و به راه میافتد.
از جبههی دشمن خبر میرسد که بارها تصمیم به بازگشت میگیرند تا کار مدینه را یکسره کنند؛تا زهرچشمی درخور به یثربیان بزنند؛تا به غارت مدینه بپردازند؛اما تدبیر پیامبر خدا تأثیر خودش را گذاشته است؛مشرکان میپندارند در تخمین خود دچار خطا شدهاند؛ترس در خانههای تاریک دلهاشان لانه میکند و سرانجام بیچشم زخمی که به مدینه برسانند، راه خود را به مکه پیش میگیرند.
عمرانی با وصف حال خود از زمان وداع با مدینه النبی،از جمله با آوردن تکبیتی از استاد شهریار؛ «امشب از دولت می دفع ملالی کردیم /این هم از عمر دمی بود که حالی کردیم» ما را در انتظار جلد دوم اثرش که به گفتنیهای دیگری از مکه و منا و...
متن ادبی نشانی کوثر پرویزی به نام نیک و نزدیک گم شده بودم!نه.
گمت کرده بودم؛تو گم شده بودی.
کوچهی تو در لابهلای وجود من گم است،تا کوچهی نام خودم را پیدا نکنم،پیدا نمیشوی؛فقط تو را به خدایی که میپرستی،اینبار خواستی نشانیات را بگویی،برای کسی بگو که چشمانش نمیبیند."