خلاصة:
در مقاله حاضر عدالت به عنوان یکی از دلایل اصلی شکلگیری جنبش مشروطیت شناخته شده
است. برای اثبات این مدعا، با بهرهگیری از روش رئالیسم، از علل درونی و ریشههای
خارجی شکلگیری مشروطیت و نیز علل عدالتخواهی مردم سخن به میان آمده است. تشیع و
روحیه ظلم ستیزی مردم ایران، به عنوان مهمترین علت درونی جنبش و شرایط و ساختار بد
سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از علل بیرونی جنبش شناخته شده است.
تبیین مفهومی عدالت در این دوره، با آرای دو تن از رهبران مشهور این جریان یعنی شیخ
فضلالله نوری و آیةالله محمد حسین نائینی صورت گرفته است. از آغاز تا پایان
این جنبش، مفهوم واحدی از عدالت وجود نداشته است. با این حال، عدالت همواره به
عنوان مهمترین خواسته ملت ایران مطرح گشته است.
ملخص الجهاز:
"البته در آن زمان بسیاری از مردم و علما با واژه مشروطیت آشنا نبودند و روشنفکران و ماسونهایی که آن را مطرح میکردند نیز وضعیت غرب را تشریح مینمودند بدون این که به بافت و آگاهی داخلی ایران و وضعیت سیاسی و اجتماعی آن توجهی داشته باشند؛ اما جنبشی که در نهایت به مشروطه ختم شد، در آغاز برای تأسیس عدالتخانه و علیه ظلم و ستم حکام قاجار بود و این هدف برای همه مردم و علما امری کاملا آشنا بود و آنان برای تحقق این هدف قیام کردند و به هجرت کبرا و صغرا رفتند.
. 20 اما سؤال در اینجاست که چرا شیخ فضلالله نوری بعد از دریافت پاسخ نامه خود و چند تن دیگر از مجلس، باز هم به مخالفت با برابری و مشروطه ادامه داد؟ وی به همراه آیةالله بهبهانی و آیةالله طباطبایی در سیام شعبان 1325 در نامهای از مجلس شورای ملی پرسید که معنای مشروطیت چیست و حدود مداخله مجلس تا کجاست؟ آیا قوانین مجلس میتواند مخالف با قواعد شرعیه باشد یا خیر؟ مجلس در پاسخ وی، مشروطیت را به معنای حفظ حقوق ملت و تحدید حدود سلطنت و تعیین تکالیف کارگزاران دولت معنا نمود که حدود آن «اصلاح امور دولتی و تنظیم مصالح مملکت و رفع ظلم و تعدی و نشر عدل و تصحیح دوایر وزارتخانههاست و دخالت در احکام شرعیه و حدود الهیه که به هیچ وجه قابل تغییر نیست، از وظیفه این مجلس خارج است..."