خلاصة:
جمهوری اسلامی به عنوان نظامی متباین با نظامهای دیکتاتوری، استبدادی و سلطنتی از
یک سو و متمایل و نه مطابق با نظامهای دموکراتیک غربی و شرقی از سوی دیگر، نظامی
مستقل و منحصر به فرد است که بر شأن و حقوق انسانی هر فرد از موضع حقوق الهی، فطری
و طبیعی پا میفشارد. این نظام واجد مفهومی بسیار عمیق، منطبق با طبیعت و نیاز جدی
بشر امروزی و دربرگیرنده تمام ابعاد وجودی انسان اعم از روح و جسم، دنیا و آخرت
و... است که امام خمینی با شناخت کامل از طبیعت و اقتضائات خاص جامعه ایرانی آن را
مطرح کردند.
ملخص الجهاز:
"اگر امام با وجود چنین اعتقاد و توجهی، پس از یک وقفه چندین ماهه بعد از رفراندوم جمهوری اسلامی در تاریخ دهم و یازدهم فرودین 1358 تا تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی در تاریخ 26/6/1358 اقدام به طرح نظریه ولایت فقیه میکنند، بدین جهت است که پیش نویس قانون اساسی - که به حضرت امام ارائه شده بود - فاقد نظریه ولایت فقیه بود و نه تنها طرح چنین موضوعی بلکه تعرض به چنین نقصانی در آن برهه زمانی فاقد وجاهت شرعی و قانونی میبود، زیرا اولا، امام(ره) در طول مبارزات خویش بالأخص در طول انقلاب همیشه بر نقش پیشین یعنی رهبری انقلاب اسلامی تا استقرار نظام جمهوری اسلامی تأکید میورزیدند که بیشک تعرض و طرح چنین موضوعی، تلقی به نقش پسین (یعنی رهبری جمهوری اسلامی) و شرعا تعبیر به دعوت نقش خویش تلقی میشد؛ ثانیا، مفسده طرح چنین موضوعی و تعرض به چنین نقصانی در آن مقطع زمانی بیشتر از عدم طرح و تعرض چنین موضوع و نقصانی مینمود، چرا که این شائبه قوت مییافت که هر چند نمایندگان منتخب مردم در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی اعضای قوه مؤسسان محسوب میشوند و ابتکار بررسی نهایی قانون اساسی را برای مراجعه به آرای عمومی بر عهده داشتند، اما احاطه رهبری انقلاب اسلامی بر روند امور از جمله تدوین و تصویب قانون اساسی، آنان را تحت الشعاع قرار داد و تحت تأثیر سخنان و دستورالعملهای واجب الرعایه ایشان ولایت فقیه در قانون اساسی گنجانده شد."