ملخص الجهاز:
"به محض اینکه بحث از جذابیت و استقبال میشود،اینها فکر میکنند که باید یکسری ابتذال اضافه شود تا رونق زیاد شود و تا صحبت از جنبههای هنری، فکر،اندیشه و زیبایی شناسی میکنید، بلافاصله تنشان کهیر میزند و میگویند که میخواهید با آوردن اینها،تماشاگران را فراری دهید؟علت هم این است که الگویشان،الگوی سینمای دو قسمتی است،سینمایی که واقعا زمانی مصداق خارجی داشته است یعنی در عرض شصت و دو سال فعالیت فیلمسازی در ایران و تا قبل از سال 46-56،این قضیه وجود داشته است.
یعنی اگر شما پرفروشترین فیلمهای دنیا-ده فیلم پرفروش-را در طول تاریخ سینما نگاه کنید چه فیلمهایی میبینید؟آیا مثلا بر باد رفته یا راز کیهان فیلم بدی است؟فیلم راز کیهان که تا قبل از ئیتی جزو پرفروشترین فیلمهای جهان بوده است،در میان تمام فیملهای علمی-تخیلی که تاکنون ساخته شده،هنرمندانهتر و متفکرانهتر از آن تولید نشده است و اتفاقا از همهء آنها هم پرفروشتر بوده است.
البته این خطر وجود دارد ولی اگر بخواهیم به شکل واقعی به آن نگاه کنیم،نباید بگوییم خطر بلکه باید گفته شود که سینمای ما بناگزیر وارد یک مرحلهء جدیدی میشود که این مرحلهء جدید فقط ناشی از بحران اقتصادی نیست.
یعنی در مقیاس سینمایی،سینمایی است که دانشگاهها و جشنوارهها به دنبال آن هستند نه سینمایی که بتواند برای تماشاگر عمومی جذاب باشد زیرا آن مختصاتی را که میگوییم پیدا نکرده و تجربیاتش به نهایت نرسیده تا بتواند در یک صورت کامل و جذاب و فرهنگی که بر حرفی که میخواهد بزند و در قالبی که آن را بیان میکند که سینمای ما باید دچار یک تحول جدی بشود.
چنانچه این مطلبی که شما میگویید، (به تصویر صفحه مراجعه شود) صحبت میداشت یعنی مثلا بنیاد فارابی یک چنین حاکمیتی میداشت اینقدر تنوع در سینمای ما امکان نداشت وجود داشته باشد."