"نویسنده در بخشی از این مقاله، ضمن بازخوانی نقش غرب، در ایجاد حکومت جهانی واحد بر این نکته تأکید میورزد که، سلطه اقتصادی و صنعتی غرب بر جوامع انسانی، هرگز به معنای دستیابی به معیارهای لازم برای حاکمیت جهانی نیست، زیرا؛ در برپایی حکومت جهانی لازم است، نقطه اتصال و اتکای جهان و انسان، به محوریت یگانهای معطوف شود، که تمام قدرتها از اوست و حکومت بر انسان و جهان را، به هر کس که، خود مصلحت بداند، واگذار مینماید.
در فراز دیگری از این پژوهش، چهار فرضیه از فرضیههایی، که گروهی از نظریهپردازان سیاسی و اجتماعی غرب، چارچوب و اصول آن را پردازش کرده و تا حدودی ساختار و شکل نظریه به خود گرفته و راهنمای عمل نظام سیاسی حاکم بر آمریکا شده است؛ مورد نقد و خدشه قرار میگیرند."