ملخص الجهاز:
"این مدعا مبنی بر نظریهء استنلی روتمن درباره گروههای نخبگان و پیوستگی تحلیل محتوایی با اطلاعات حاصل از یک نظرسنجی متعلق به سال 2891 است که در آن نود و شش نویسنده،تهیهکننده و کارگردان نظر خود را دربارهء هفده مورد از مسایل سیاسی و اجتماعی بیان کردند.
بر این مبنا،نویسندگان کتاب نتیجه میگیرد که نخبگان هالیوود،از نظر ایدئولوژیک،فرزندان دههء شصتاند؛درحالیکه تحلیل محتوایی آنها«ثابت میکند که فیلمهای این نخبگان خلاق،رفتارهای تازهای را در آنها نشان میدهد که با رفتارهای اکثریت مردم امریکا(و گروههای نخبگان سنتی) در زمینههای متعددی تضاد آشکار دارد...
جان بورمن که در تألیف مجموعه پروجکشنز با والتر داناهوا همکاری میکند در جشنوارهء امسال،جایزه بهترین کارگردانی را برای فیلم The General برد؛از سوی دیگر گویی تجربه او جشنواره سال گذشته باعث شده است قسمت زیادی از این کتاب را به موضوع«بحران در نقد فیلم» اختصاص دهد.
ولی چرا باید یک منتقد جدی(منتقدانی که بورمن برای پاسخ به ویلیس انتخاب کرده،حد اقل «جدی»اند)در این مورد با ویلیس همعقیده نباشد؟آیا منتقدی هست که آنقدر خودبزرگبین باشد که فکر کند آنچه مینویسد در فروش فیلم کسی همچون بروس ویلیس تأثیر میگذارد؟ شاید هم کلمهء«دایناسور»بود که مرا عصبانی کرد؛خصوصا که به پایان قرنی نزدیک میشویم که رسانه هنری نمونهء آن فیلم است.
نمیخواهم در اینجا بیشتر به این بحث بپردازم،ولی تجربه شخصیام میگوید که اگر دنبی اجازه داشت یک چهارم ستون هفتگی خود را در نیویورک مگزین به مطالبی درباره هوشیائوشن، وونگ کاروای،کلر دنی،عباس کیارستمی،تد هاینز یا فیلمهای جدید گدار اختصاص دهد،مقدار زیادی از دل آزردگیاش کاسته میشد؛و اگر هیچیک از فیلمسازان معاصر در نظر او جالب توجه نیستند،بهتر است حد اقل دست از آزار خود و خوانندگانش بردارد."