ملخص الجهاز:
"وقتی این ماجراهای توأم با استبداد و نظمیه و تعطیلی و دخالت نظامی و نقش دیکتاتوری و حضور قاهر دولت را در آغاز تاریخ سینمای ایران مورد توجه قرار میدهیم،بهتر درمییابیم چگونه یک نهاد مدنی جامعهی مدرن غربی در متن یک جامعه دیکتاتوری و عقبماند،سرنوشتی پرادبار و غیرمدنی پیدا میکند،موانع دولت ارتجاعی و مستبد علیه نهاد مدنی نو،یعنی سینما و نقش مخرب بورکراسی دیکتاتوری رضا شاهی در مسیر ممانعت از رشد آزاد سینمای ملی در یادداشتهای اگانیانس و سپنتا آشکار بیان شده است.
این سینما آموزندهی ارزشهای مدنی نو است نظیر حس مسؤولیت(خانهی دوست کجاست؟)یا آینه هراس و نفی مناسبات غلط در تربیت کودکان ماست(اولیها،مشق شب)؛ منتقد شرایطی است که در آن هیچکس سر جای خود نیست و میخواهد دیگری باشد(کلوزآپ،سلام سینما)؛بر وجود ارزشهای بزرگ در متن و تار و پود هستی ایرانی ما صحه میگذارد(پدر،بچههای آسمان)؛به نقد آسیبها و در فروبستگیها و زندانیت و ضرورت آزادی و نفی مناسبات غلط می پردازد(دایره)؛پرسشهای مربوط به عقلانیت مدرن را طرح میکند(طعم گیلاس؛آینه رنجهای عادی است در زندگی محروم ما اعم از تنهایی کسانی که به ایران مهاجرت میکنند و کسانی که از ایران مهاجرت میکنند (جمعه،رنگ خدا و زمانی برای مستی اسبها)؛به دفاع از حقوق زن و نفی روابط خرافی مردسالارانه کمر میبندد (سیب،روزی که زن شدم،سفر قندهار،سارا،لیلا)؛اشاره میکند به معلق بودن جامعهای که بین جهان سنتی و جهان مدرن مانده است(هامون،پری)و پرسش زندگی را مطرح میسازد و نیز مرگ را به زبانی پسامدرن(باد ما را خواهد برد،از کنار هم میگذریم)؛و حتی به قلمرو ممنوع وارد میشود (زیر نور ماه)."