ملخص الجهاز:
داخلی-پرندهفروشی-نمای متوسط ملانی در را باز میکند و وارد میشود،درحالیکه همچنان نگاهش به خیابان و به سوی آسمان است.
نمای متوسط-ملانی نگاهی به ساعت مچیاش میاندازد و نگاهی به آن سوی قفس و سپس بار دیگر با میچ رودررو میشود.
میچ:(او منتظر است)باشه،میشه لطفا یکیاش رو ببینم؟ نمای نزدیک-ملانی او میفهمد که این مرد از او توقع دارد که یکی از قناریها را (به تصویر صفحه مراجعه شود) از قفس بیرون بیاورد.
نمای دو نفره-ملانی و آنی همینطور که آنی به اتومبیل تکیه میدهد،میگوید: آنی:من؟(سرش را تکان میدهد،حسرتزده تبسمی میکند)نه،من یه کتابم که گشوده است(مکث)شاید هم یه کتاب بسته(بار دیگر تبسم میکند،مرغهای عشق را میبیند) قشنگن.
نمای دور-خانهی برنر-نقطهی دید ملانی همانطور که قایق اندکی نزدیکتر میشود؛پیداست که گویی کسی خانه نیست،ملانی در حال نگاه کردن به خانه است؛ که در جلویی آن باز میشود و زنی بیرون میآید و به طرف کامیون قرمز رنگی که آنجا پارک شده،راه میافتد و سوار شده و استارت میزند.
نمای نزدیک-ملانی در حال نگاه کردن به میچ است.
نمای نزدیک-ملانی(ادامه) دوربین همراه او که برمیگردد به میچ نگاه میکند؛حرکت میکند.
نمای دو نفره-آنی و ملانی آنی:(سرش را تکان میدهد)اونها هیچ وقت دست از مهاجرت برنمیدارن؟ اما ملانی در حال نگاه کردن به آسمان است و با کنجکاوی و جدیت به آنها نگاه میکند.
نمای کامل-خانهی برنر همینکه وارد میشوند دوربین در سرتاسر اتاق ناهارخوری آنها را دنبال میکند تا به لیدیا میرسد که در حال شمارهگیری است و با میچ هم حرف میزند.
نمای نزدیک-ملانی میفهمد که آنی مرده است و برای لحظهای نگران از واکنش میچ میشود.