ملخص الجهاز:
"وقتی در ژانر انعطافپذیر گوتیک،امر والا علیه پست،و جدی علیه عامهپسند به تداخل میل میکنند،پس تمام تمایزات فرهنگی دیگری نیز که این ژانر به صورت مضمونی بهخود میگیرد،میتوانند درهم تداخل کنند،خواه استوار بر جنسیت (gender) باشند و خواه بر جهتگیری جنسی (Sexual Orientation) ،نژاد،طبقه،مراحل رشد،سطح وجودی،یا حتی گونهی زیستی؛به عنوان مثال،دراکولای اولیه،همانقدر که میتواند با دندانهای احلیلیاش گوشت را بدرد،میتواند از سینههای خود خون بیرون بکشد، میتواند همان اندازه مجذوب جاناتان هارکر باشد(و برعکس)که مجذوب مینا موری؛با آن رخسارهی سفیدتر از سفید و کلیشهی«بینی عقابی»یهودیاش در دههی 0981، میتواند هم غربی باشد و هم شرقی؛میتواند به شدت آریستوکرات و نیز در جمع کولیهای بیخانمان سرخوش باشد؛با در معرض خطر قرار دادن ثبات حدود و ثغور طبقهاش،هم شدیدا فرهیخته و بالغ بهنظر میرسد و هم مغزی کودکانه و ابتدایی را از خودنشان میدهد؛میتواند تقریبا شامل تمامی زنجیرهی میان یک موجود بسیار زمینی محدودشده در زمان و شیطانی غیرزمینی(مانند ملماث) باشد که در طول قرنها بقا مییابد؛و البته میتواند به حیوانی-گرگ یا خفاش-بدل شود و به آسانی هم تغییر شکل دهد و در هیأتهای مختلف انسانی در اعصار و فرهنگهای متفاوت ظاهر شود.
ما همواره وقتی ادبیات داستانی گوتیک را مطالعه یا دربارهاش تأمل میکنیم،بر شاهین ترازوی این انتخاب قرار داریم:آیا به این آثار اجازه میدهیم تا آنچنانکه هستیم حفظ و توجیهمان کنند(که غالب این آثار رهم،اگر ما در آنها به دنبالش باشیم،این کار را میکنند)یا آنکه میگذاریم این آثار موجب شوند تا هنجارهای مرسوم فرهنگ طبقهی متوسط غربی را-که در گوتیک،گرچه در جامهی مبدل، ولی صریحتر از هرجای دیگری(اگر اجازهاش دهیم)به چالش کشیده میشود-با تأمل دوباره،به نقد بکشیم؟آیا ترس ناشی از[خواندن یا دیدن]آثار گوتیک،ما را از تمناها و نابهنجاریهایی که در پس ترسهای مطرح شده در آثار گوتیک هستند،بازخواهد داشت؟این پرسشیست که در تحلیل نمونههای کلیدی تاریخ توفانی ادبیات داستانی گوتیک،اگر هم به پاسخ جامعی ختم نشود،دستکم به صورت جدی مطرح میشود؛و البته حالا میدانیم،که این تاریخ ملون و پویا،در طول سه قرن گذشته،با تاریخ فرهنگ مدرن غربی،رابطهای تنگاتنگ داشته است."