خلاصة:
نظم، ترتیب دادن به هر چیز میباشد. امری که بر عالم تکوین و تشریع حاکم است و
انسان در مسیر پیمودن کمال، به آن نیاز دارد.
هدف، برنامهریزی و مدیریت از عناصر تشکیلدهندة نظم میباشد که در حوزة نظم شخصی و
اجتماعی قابل پیاده شدن است. برای ایجاد این اصل باید دینداری، انگیزه، عدالت،
الگوسازی، برنامهریزی، تقویت سیستمهای نظارتی، تشویق، تنبیه و تأمین نیازهای
معیشتی را مد نظر داشت تا به نتایج شیرین انضباط دست یافت. روشن است، گریز از
پیامدهای بینظمی و دست یافتن به آثار آن با شناخت و احتراز از موانع نظم حاصل
خواهد آمد.
ملخص الجهاز:
"حضرت امیرالمؤمنین علةه السلام میفرمایند: «مردم را حاکمی باید، نیکوکردار یا تبهکار» ( نهج البلاغه، 1368: خطبة 40، ص39) مدیریت است که میتواند نقش هدایتی، هماهنگی و نظارت را در جامعه به عهده گیرد و افراد را در آن مسیر قرار دهد.
حضرت علی علةه السلام در پاسخ مشاورة خلیفة اول، جهت بیرون رفتن برای جنگ و ترک مدینه، به این حقیقت اشاره نموده، میفرمایند: «جایگاه زمامدار در این کار، جایگاه رشتهای است که مهرهها را به هم فراهم آورد و برخی را ضمیمة برخی دیگر دارد.
از آنرو که امور دینی پیوندی ناگسستنی با نظم دارند؛ قرآن به عنوان ترسیمکنندة نظام زندگی بشر در مسایل مادی و معنوی و دستورالعمل دینداری در سخن امام علی علةه السلام اینگونه توصیف شده است: «...
از اینرو امام علی علةه السلام به مالک اشتر میفرمایند: در وضع معیشتی آنان گشایشی پدید آور؛ زیرا این روش آنان را در اصلاح خود نیرو بخشیده و برای پاکسازی خود تشویق میکند و آنان را از دستدرازی به اموالی که در اختیار دارند، بینیاز میسازد ( نهج البلاغه، 1412: 3/95، نامة 53؛ ر.
امام علی علةه السلام در این باره ـ آن هنگام که کمیل بن زیاد نخعی از مسئولیت خویش شانه خالی نموده و باعث شده سپاهیان دشمن از حوزة مأموریت او گذشته و برای غارت مسلمانان بروند، خرده میگیرد وـ میفرماید: واگذاردن آدمی آنچه را به عهده دارد و عهدهدار شدن وی، کاری را که دیگری باید گذارد، ناتوانیای است آشکار و اندیشهای تباه و نابکار ( نهج البلاغه، 1368: نامة 61 ، ص337)."