خلاصة:
تلقی نمادین از زبان وحی، یکی از تفاسیر مهم نظریة غیر شناختاری است
که در میان اندیشمندان مسلمان و مسیحی، به ویژه عرفای مسلمان و
مسیحی سابقة طولانی دارد. پل تیلیش از متألهان جدید از این نظریه دفاع کرده است.
برخی از روشنفکران مسلمان هم زبان قرآن را زبان نمادین یا رمزی میدانند.
این نظریه، نقد آن و چگونگی نمادین بودن زبان وحی در مقالة حاضر بررسی شده است.
ملخص الجهاز:
"قرآن و زبان نمادین یکی از سؤالات مهم و چالشبرانگیز روزگار ما دربارة قرآن کریم، این است که آیا میتوان زبان قرآن را زبان نمادین و سمبلیک دانست؟ این مسئله را میتوان تحت عنوان دو بحث مطرح کرد: یک بار نماد را به معنای تیلیش آن در نظر بگیریم و بر همین اساس زبان قرآن را زبان نمادین تلقی کنیم و به ارزیابی آن بنشینیم؛ بار دیگر نمادین بودن زبان قرآن را از دیدگاه روشنفکران مسلمان مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
تیلیش، سر نمادین بودن دین را فوق درک انسانی تلقی کردن خداوند و عدم امکان سخن گفتن دربارة آن به زبانی حقیقی و غیر نمادین میداند، از طرف دیگر وی اعتقاد دارد که دین، مساوی ایمان متعلق ایمان، دلبستگی واپسین و بیقید و شرط است (همان).
گزارههای قرآنی که وصفکنندة خدا و صفات او نیستند، نمیتوانند نمادین به معنای اصطلاح مورد نظر تیلیش باشند؛ زیرا نمادین بودن آنها مشروط به این است که مشخصات چهارگانهای که قبلا گفته شد، دارا باشند؛ در حالی که هیچ کدام از این دسته آیات قرآنی، تمام شرایط چهارگانة زبان نمادین را ندارند.
ولی باید گفت: با توجه به کلمة «مبین» در آیة دوم و همچنین تعبیر علةه السلام لیبین لهم فیضل الله من یشاء و یهدی من یشاء علةه السلام (در ذیل آیة اول) نکتة مهم دیگری استفاده میشود: نحوة بیان و شیوة ارائة معنا و چگونگی رساندن مطالب توسط پیامآوران الهی، در میان مردم روزگار آنان و تمامی مخاطبانشان قابل فهم بوده است و آنها هرگز از زبان ویژه و نامأنوس برای عموم مخاطبان استفاده نکردهاند (هادوی تهرانی، 1377: 300؛ طباطبایی، 1392: 11/13)."