خلاصة:
زبان فارسی به خانواده بزرگ زبان های هند - اسلاو، ژرمنی متعلق و از هر زبان دیگری به زبان های ژرمنی نزدیک تر است و، بدین لحاظ، برای مردمانی که به زبان های مذکورسخن می گویند ارزش عمده دارد و تنها بر پایه آشنایی دقیق با آن است که می توان ریشه شناسی زبان آلمانی و نزدیکان آن را بنا نهاد. زبان فارسی، خواه امروزی خواه دیروزی، را از زبان های مادی یا آریایی چون زند و پازند باید متمایز دانست - از زبان هایی که، هر چند به عنوان زبان های خاص کتاب های مقدس زردشت و هم ظاهرا زبان کتیبه های به خط میخی سابقا شکوفا بودند، از شاخه دیگری جز زبان فارسی اند و با این زبان روابط مستقیم چندانی ندارند.
ملخص الجهاز:
"از این دو گویش،پهلوی تا زمان فتح شاهنشاهی ایران به دست اعراب غلبه داشت و گویشی بود که نه تنها تواریخ کشور-که فردوسی5، سرایندهء شاهنامه،فراوان از آنها نقل کرده-و منابعی که وی از آنها بهره گرفته بلکه همچنین کتیبههایی تاریخی چون نقش رستم و نوشتههای سکههای ساسانی به آن نوشته (1)زند ترجمه و گزارش اوستا به زبان پارسی میانه(پهلوی)است و پازند متون پارسی میانه(پهلوی)است که به خطی غیر از خط پهلوی-عموما خط اوستایی یا عربی-فارسی- نوشته شده باشند که طبعا هزوارش ندارد و زبان جداگانهای نیست.
هرگاه نامهای گیاهان را که بیش از 0001 است و بیشتر آنها از یونانی یا عربی گرفته شده،حدود 0051 واژهء زند،حدود 0002 تعبیر کنایی،حدود هزارگونهء واژهای با اندکی تفاوت در حروف صامت،و دو هزارتایی صور اشتقاقی را کسر کنیم تقریبا 00001 واژهء فارسی باقی میماند که دو هزار آن فعل است و این همان رقمی است که فرهنگ شعوری برای محتوای فرهنگهای قدیم به دست داده و شامل حدود 00001 اسم و 0051 فعل است.
قدیمترین اثر شناخته شده در تسور زبان فارسی نو متعلق است به قرن پنجم هجری و بس جالب توجه است که این دستور اثر همان مؤلف فرهنگ پزشکی محفوظ در کتابخانهء سلطنتی وین به شمارهء 38 است و او شاعر مشهور علی بن احمد اسدی است که دربارهء افعال فارسی کتابی نوشته است به نام 1.
التحفة السنیه الی حضرة الحسنیه فی لغة الفرس که محمد بن مصطفی بن سیف الله دشیشی آن را به سال 889 برای حسن پاشای مصری تألیف کرد و التقاطی است از (62)از فرهنگها غالبا-چنانکه صاحب فرهنگ سروری در برمشدرن منابع عمل کرده-فقط با عنوان رساله یاد شده که بر حجم کم آنها دلالت دارد."