ملخص الجهاز:
"دیدهام که برخی وقتی فتوا میدهند خیلی ساده با قرآن مواجه میشوند،پس گفتم باید برای مردم و خوانندگان توضیح دهم که موضوع به این سادگی نیست و تعامل با قرآن شرایطی دارد و فهم آن لوازم فرهنگی متعددی میطلبد.
قدمای مفسران و حتی از زمان صحابه،قرآن را از بقره آغاز میکردند یعنی از آخرین آیات نازل شده،و این مطلب قابل توجیه است زیرا حکومت در آن زمان بیشتر به تشریع نیاز داشت و دعوت قرآن که در مرحله مکی نازل شده بود،تقریبا همهاش خطاب به قریش بود.
*در مقدمه کتاب سه سؤال زیر را طرح کردهاید:آیا میتوان دعوت نبوی را از سیاست و تاریخ جدا کرد؟آیا میتوان در قرآن بین دین و دنیا تفکیک کرد؟ آیا اصلاح حاضر بدون اصلاح گذشته ممکن است؟چنانچه همین سؤالات الآن پرسیده شود،پاسخ شما چیست؟ این سؤالات را به صورت استفهام انکاری طرح کردهام به این معنا که وقتی میپرسم آیا میتوان دعوت نبوی را از سیاست و تاریخ جدا کرد،منظورم این است که غیر ممکن است.
مثلا در مورد من با اینکه در محیط سنی رشد کردهام و از اهل سنت هستم یا اینکه دشوار است شیعه یا خارجی شوم،با این حال با آنچه شیعه یا خوارج گفتهاند کاملا بیطرفانه مواجه میشوم؛یعنی وابستگی دینی با ایدئولوژیک خود را در فهم متن قرآن دخالت نمیدهم و از ایرو با بیطرفی علمی به موضوع میپردازم.
آیا در بین بحث و تحقیق درباره تعریف قرآن این نگرانی به شما دست نداد که به مطالبی بپردازید که برخلاف مسلمات اکثر مسلمانان است؟ مسلمات ایمانی قابل دست کاری نیست و در قرآن معلوم و مشخصاند ولی مسلماتی که من«آموزههای تلقینی»نامیدهام،لازم است مورد مناقشه قرار گیرد."