خلاصة:
مقوله «عرف و عادت» به تناسب بحث اجتهاد و استنباط، جایگاه کاربردی و مؤثر در روند
استنباط احکام در مذاهب اسلامی دارد. در این مقاله، مرجع بودن عرف در دو فصل و از
زوایای مختلف بررسی میشود.
در فصل اول، کلیاتی از مفهوم عرف و عادت و تفاوت عرف و ادله لبیه تشریح میگردد. در
فصل دوم، با بررسی مقایسهای بین دو دیدگاه امامیه و مذاهب اهل سنت، شرایط و ادله
عرف و اراده در منابع اصولی مذاهب، مورد ارزیابی نهایی قرار میگیرد.
Dualism is a sort of wise and epistemological doctrine، which stands on the side of monotheism، atheism، and unity of existence. Dualism doctrine has had its regular followers among ancient tribes، so it’s not confined to the period of Islam. The present article has made an attempt to distinguish and classify the course of dualism.
ملخص الجهاز:
"مثلا در نظر امامیه این بحث که آیا مشتق حقیقت در تلبس به مبدأ است یا اعم از متلبس و منقضی، از موارد استنباط موضوع است؛ لذا تنها عرف قولی برای اثبات وجوب و حرمت مورد توجه قرار میگیرد؛ زیرا از ادله لفظیه است، اما عرف عملی لسان ندارد و تنها مشروعیت اباحة عمل را اثبات میکند و اثبات حکم نمیکند.
لذا مرحوم نایینی در بقای موضوع، احراز اتحاد قضیه متیقنه و مشکوکه را در بسیاری موارد، مشکل میداند و میفرماید: لذلک اشتهر بین المتأخرین ان الموضوع فی باب الاستصحاب انما یوخذ من العرف لامن العقل و الا من دلیل الحکم؛35 به این جهت بیان متأخران مشهور است که موضوع استصحاب برگرفته از عرف است؛ یعنی مأخذ در تشخیص موضوع، عرف است، نه عقل و نه لسان دلیل.
»63دو الیبی نیز چنین تفسیر کرده است: العرف، اذا لم یعتبره الفقهاء اصلا خامسا من اصول الشریعة فذلک لان الاعراف و العوائد ماهی الا المصالح المعتبرة بین الناس و ان الشریعة ما تأسست الا علی اعتبار هذه المصالح و ان اعتبار تلک العوائد والاعراف ضرورة شرعیة تشهد لها اصول الشریعة الاربع من کتاب و سنة و اجماع و اجتهاد و لو لم تعتبرها لادی ذلک ای تعطیل المصالح و تکلیف ما لایطاق و ذلک غیرجائز و لا واقع فی الشریعة الاسلامیة لذلک فان العرف بهذا الاعتبار هو من روح الشریعة المشهودة فی اصولها الاربع و لیس باصل خامس مستقل عنها؛64 اینکه فقیهان عرف را دلیل پنجم و مستقل از اصول شریعت در مقابل ادله اربعه اعتبار نکردهاند، به خاطر آن است که هر امر پسندیده در میان عقلا همان مصالح معتبر میان مردم است."