خلاصة:
از مباحث مهم و قابل بررسی فقهی که تاکنون بحث مستقلی در علم فقه پیرامون آن صورت نگرفته است، مسئله معیار تشخیص حق الله و حق الناس است. این در حالی است که در مباحث و کتب فقهی، مصادیق بسیاری از حق الله و حق الناس مورد عنایت و بحث قرار می گیرد.
در این مقاله سعی می شود معیارهایی که فقهای شیعه و علمای اهل سنت و نیز حقوقدانان در این زمینه مطرح کرده اند، مورد کنکاش و تامل قرار گیرد. همچنین تعاریف مختلف حق، حکم و مصادیق مهم حق الله و حق الناس مورد بررسی قرار می گیرد.
From among the important and controversial subjects which have not yet been discussed in jurisprudence (fiqh)، we can refer to the issue of recognizing criterion of Allah's Right and people's right. This is while in the discussions and books on jurisprudence، numerous samples of Allah's Right and people's right are discussed and taken into consideration.
In the present essay، some criteria proposed by Shiite jurists (foqaha) and scholars are carefully surveyed. The existing various definitions of right (haq)، verdict (hokm) and the important indicators of Allah's Right and people's right are studied as well.
ملخص الجهاز:
"63 دلیل آن قسمت که از معیار دوم، مستقل است، این است که چون برای این موارد مطالبه زکات جایز نیست، لذا نمیتوان گفت این حقالناس است و باید از حقالله باشد.
اما اینکه در برخی از روایات بعضی از حقالناس (حق عمومی) از حقالله شمرده شده است، در حالی که طبق نظر مختار باید از حقالناس باشد، ظاهرا به این سبب است که حقوق عمومی حکما حقالله هستند و بر آنها حکم حقالله، جاری میشود، زیرا برای صاحبان آن، امکان استفاده از اختیارشان وجود ندارد.
معیارهای غیرتام معیار اول بر اساس این معیار، حقی که قابل اسقاط نیست، حقالله است، و حقالناس نیز حقی است که قابل اسقاط باشد،66 زیرا اسقاط آن منحصرا در دست مردم است.
معیار دوم همه فقها این تفاوت را به عنوان معیار پذیرفتهاند اگر حاکم به جرم علم پیدا کند، در حقالله اقامه حد بر او واجب میشود؛ یعنی نیازی به شکایت و مطالبه کسی نیست و فقط علم قاضی کافی است.
اما اگر موضوع حقالناس باشد، به عقیده مشهور، حقالناس هم مثل حقالله است و قاضی باید حکم قاضی قبلی را نقض کند و از این لحاظ بین حقالله و حقالناس تفاوتی وجود ندارد.
اکنون این سؤال مطرح میشود: آیا تمام اجزای نماز، حقالله است، یا فقط دو رکعت آن از حقالله است و دو رکعت دیگر حق رسول(صلیاللهعلیهوآله) است که در زمره حقالناس به شمار میرود؟ اما باید گفت: اگر هم فرض کنیم که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، دو رکعت را اضافه نموده، معنایش این نیست که آن را برای خود واجب کرده است، بلکه مقصود این است که آن دو رکعت را هم برای خدا بخوانید."