ملخص الجهاز:
"Michael Balfour بافور پنج نوع تبلیغات را مشخص میکند:اظهارات نادرست،با این اعتقاد راستین که حقیقت دارند؛دروغهای عمومی؛به اشتباه انداختن(یعنی القای یک امر باطل،که نمونهء آن درز دادن اطلاعات دروغ و دست زدن به برخی عملیات نظامی انحراف است)؛کتمان حقیقت(برای مثال، دولت بریتانیا دامنهء خسارتهای ناشی از بمبارانهای آلمان را در جنگ دوم جهانی پنهان نگاه داشت،و دستگاه تبلیغاتی گوبلز که احتیاج زیادی به خبرهایی دربارهء انهدام ناشی از «سلاحهای معجزهگر»داشت،به سبب همین سکوت دچار سرخوردگی شد.
برای مثال،در سال 4391،هیتلر هنگامی که شبهنظامیان سیاسی حزب نازی را پاکسازی کرد،یک نوع مبارزهء تبلیغاتی آشوبگرانه را نیز که حالت عمودی داشت و غیر عقلانی بود،پشتوانهء ان قرارداد با وجود این،پاکسازی را میتوان در چشمانداز تاریخ،نمودار آگاهی روزافزون حزب نازی دانست،دایر برآنکه اهداف درازمدت نازیها از طریق یک روند جذب کردن به بهترین وجه تأمین خواهد شد.
مقررات حاکم بر مبادلات ارزی به مورد اجرا گذاشته شد،تا به وسیلهء آن،نویسندگانی که از آلمان غربی امتیازات مالی دریافت میکردند،جریمه شوند و در سال 9791،در قوانین جزایی کشور نیز تجدید نظر شد تا بتوان نویسندگانی را که دستنوشتهء آثار خود را به سازمانها یا افراد خارجی تحویل میدادند،تا مدت هشت سال زندانی کرد،دستنوشتههایی که«احتمال داشت بر مصالح جمهوری دموکراتیک آلمان لطمه بزند» این قانون،که بر وخامت وضع نویسندگان آلمان شرقی میافزود و آنان را مسئول ارائهء مفاهیمی قلمداد میکرد که امکان داشت غرب به آثار آنان نسبت دهد،بدین منظور اجرا شد تا تبلیغات جذبکننده از طریق ایجاد یک فضای خود سانسوری تقویت شود،فضایی که در نهایت از مداخلهء مستقیم سانسورچیان دولتی بسیار مؤثرتر است."