خلاصة:
پایان جنگ سرد میان دو ابرقدرت،اتحاد دو آلمان،فروپاشی نظام دوقطبی و مجموعه تحولات دهه 90 در عرصه روابط بین الملل،پویشهای بین المللی حاکی از تلاش ایالات متحده آمریکا برای برقراری نوعی ثبات مبتنی بر سیطره و تبدیل شدن به قدرتی هژمون است.تهاجم عراق به کویت در سال 1990،بحران بالکان و به طور مشخص و تعیین کننده حوادث 11 سپتامبر سال 2001 و استراتژی جدید ایالات متحده مبنی بر جنگ پیشدستانه و حمله به افغانستان و عراق همگی حاکی از بازتعریف وظایف و راهبرد امنیت ملی آمریکا در دوران پس از جنگ سرد میباشد.با توجه به تحولات مذکور،اهمیت ژئواکونومیک خاورمیانه و قدرتگرفتن جریانی که آمریکاییها از آن به عنوان بنیادگرایی اسلامی یاد میکنند،"طرح خاورمیانه بزرگ"به منظور ایجاد تغییر بنیادین در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا و در راستای تأمین منافع ایالات متحده در منطقه طراحی گردید.این طرح از جدیدترین راهبردهای کلان ایالت متحده برای منطقه خاورمیانه میباشد و بر موضوعاتی مانند:اصلاحات اقتصادی،حاکمیت خوب و کارآمد،حقوق زنان و اقلیتها،دموکراسی و نهادهای مربوط به جامعه مدنی،آموزش و...تمرکز دارد.این مقاله ضمن تبیین ابعاد مختلف طرح خاورمیانه بزرگ،نقد و ارزیابی طرح و بررسی چالشهای فراروی جمهوری اسلامی ایران درصدد پاسخگویی به این سوال اصلی است که با توجه به ابعاد مذکور در«طرح خاورمیانه بزرگ»این طرح چه تبعات سیاسی-امنیتی برای جمهوری اسلامی ایران به همراه دارد.
ملخص الجهاز:
"با توجه به آنچه که گفته شد مقاله حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش است که:با توجه به ابعاد«طرح خاورمیانه بزرگ»این طرح چه تبعات سیاسی-امنیتی برای جمهوری اسلامی ایران به همراه دارد؟در پاسخ به پرسش اصلی این فرضیه مورد توجه قرار میگیرد که: طرح خاورمیانه بزرگ با مداخله در مسائل سیاسی،اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی منطقه از طریق اعطاء کمک مالی به نهادهای جامعه مدنی،سازمانهای غیر دولتی و تحمیل فرآیند دموکراسی از بیرون،جمهوری اسلامی ایران را از رشد مستقل باز میدارد و با توجه به نتایج انتخابات در افغانستان،مصر،فلسطین و عراق برایند نهایی طرح به زیان منافع طراح اصلی آن،ایالات متحده خواهد بود.
دکتر کاوه افراسیابی محقق برجسته حوزه روابط بین الملل تعامل و روبرو شدن با چالشهای راهبردی عمده نظم پس از یازده سپتامبر را از چالشهای عمده راهبردی جمهوری اسلامی ایران در محیط جدید بین المللی و منطقهای میداند و بر آن است که بدون لحاظ کردن مشارکت برخی از دولتهای خاص خاورنمیانه در طرح خاورمیانه بزرگ هنوز بزرگترین مشکل این طرح تصور فراگیری است که از آن به عنوان تکملهء «قدرت نرم»4نظامی سلطهجویی آمریکا در منطقه یاد میشود(افراسیابی،4831:053).
در سطح سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران میتواند در سه حوزه، کوششهای دستگاه سیاست خارجی آمریکا را برای ایجاد تغییرات و دگرگونی در خاورمیانه بر مبنای هنجارهای غیر بومی مورد نقد قرار دهد: 1-همکاری و همفکری با نیروهای مترقی در سطح منطقه برای آشکارسازی اهداف واقعیت آمریکا از ارائه طرح خاورمیانه بزرگ؛ 2-تأکید بر طرح مردمسالاری دینی به عنوان یک الگوی منطبق با ارزشها و هنجارهای منطقهای؛ 3-تلاش در جهت گسرتش همکاریهای سیاسی،اقتصادی و امنیتی با کشورهای مهم منطقه به منظور کاهش میزان دخالت نیروهای بیرونی در فرآیند ایجاد نظم منطقهای،اصلاح ساختارهای اقتصادی و پاسخ به تقاضاهای فزاینده خیل عظیم جمعیت جوان و جویای کار در منطقه از طریق کمک به بازارها و اتحادیههای اقتصادی منطقهای از ضروریترین زمینههای گسترش همکاریهای منطقهای است(جوادی،4831:82)."